داستان واقعی: نامادری م گفت اگه چیزی که میخوام رو بهم ندی به بابات میگم به دخترم دست درازی کردی Скачать
داستان صحنه دار: بعد از دیدن هیکل لخت دوست پسر دخترم دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم، باید باهاش Скачать
داستان واقعی: دختر افغان بودمو وقتی بهم تجاوز شد کسی باور نکرد. منم مجبور شدم به زنش ثابت کنم Скачать
داستان واقعی: عروس عشیره بودم.بعد از مرگ شوهرم مجبور شدم زن پسرعموی 16 ساله ش بشم که همش ازم میخواست Скачать
داستان واقعی: پدرشوهرم بچه ها رو می آورد تا اونجاشو لیس بزنن ولی عجیبتر کاری بود که جاریم باهاش کرد Скачать
داستان صحنه دار: با عجله لباسای همو درآوردیمو یکی از پرشورترین لحظه های های زندگیمو باهاش تجربه کردم Скачать
داستان صحنه دار: بعد از دیدن رابطه جنسی داییم و دوست دخترش طاقت نیاوردمو وقتی تو حموم بود رفتم سراغش Скачать
داستان صحنه دار: پاهامو حلقه کرده بودم دور پاهاشو میگفتم نمیذارم بری. این یه داستان عاشقانه دردناکه Скачать
داستان صحنه دار: قصدم خیانت نبود اما شوهر همکارمو که تو خیابون دیدم، نتونستم جلوی خودمو بگیرم Скачать
داستان صحنه دار: نامزد دوستم یه جوری تحریکم کرد که نمی تونستم مقاومت کنم دستش رو کرده بود لای پاهامو Скачать