آن طرف #سیاهچاله ، به مرکز فضایی اطراف یک سیاه چاله اشاره دارد، که جاذبه یا گرانش آن به حدی قوی است که حتی نور هم نمی‌تواند از آن فرار کند. این منطقه که نور نمی‌تواند از آن عبور کند، به عنوان افق رویداد یا افق سیاه چاله شناخته می‌شود. در واقع، این افق رویداد مرزی است که هر ذره‌ای که وارد سیاه چاله می‌شود، دیگر نمی‌تواند از آن خارج شود.

افق رویداد یک مرز تصویری است و واقعیت فیزیکی این است که هیچ چیز، حتی حساب شده به نور، از داخل یک سیاه چاله به بیرون نمی‌تواند فرار کند. این خاصیت سیاه چاله به دلیل جاذبه گرانشی فوق‌العاده قوی که ایجاد می‌کند، ناشی می‌شود.

چیزی که دقیقاً درون سیاه چاله و در افق رویداد قرار دارد، هنوز موضوعی از تحقیقات علمی است. نظریه‌های مختلفی برای توصیف وضعیت دقیق این منطقه وجود دارند، از جمله نظریه اطلاعات کم شده هاوکینگ و نظریه چشمه‌ای. اما تاکنون، به دلیل محدودیت‌های تجربی و نظری در مورد شرایط دقیق در این منطقه، هنوز به یک تصویر کامل و قطعی از چه درون سیاه چاله و افق رویداد واقع شده است، نرسیده‌ایم.

#سفیدچاله یک مفهوم نظری در فیزیک نظری است که به عنوان دنباله یا عکس العمل معکوس سیاه چاله مطرح شده است. در حالی که سیاه چاله نقطه‌ای است که گرانش آن به حدی قوی است که هر چیزی، حتی نور هم نمی‌تواند از آن فرار کند، سفید چاله فرضی یک منطقه است که نور و اطلاعات به آن وارد می‌شود اما هیچ چیزی از آن خارج نمی‌شود.

در واقع، اگرچه مفهوم سفید چاله از نظر ریاضی مطرح شده است، اما تا کنون هیچ شواهد مشاهداتی از وجود و یا رصد سفید چاله‌ای در طبیعت به دست نیامده است. این فرضیه در ادامه از ریاضیات نسبیت عام الیه اینشتین و معادلات میدان گرانشی حاصل شده است.

همچنین لازم به ذکر است که بسیاری از فیزیکدانان به عنوان یک مسئله متناقض به نظر می‌رسد؛ زیرا هر چیزی که وارد سیاه چاله می‌شود به سمت افق رویداد حرکت می‌کند و هر چیزی که از سفید چاله خارج می‌شود، از آن دور می‌گردد. این ویژگی‌ها به نظر می‌رسد با مفهوم دومین قانون ترمودینامی (کاهش آنتروپی) در تضاد باشند. این اختلاف‌ها و ابهامات، به عنوان یکی از چالش‌های مسائل نظری فیزیک نظری بررسی می‌شوند.

свернуть