(ما...)
گوهر از سنگ است ، ما دُرّ گرانش کردهایم
او چنین بودهاست اوّل ما چنانش کردهایم
لعل زیبای بدخشان پاره سنگی بیش نیست
ما ز غفلت زینت تاج شهانش کردهایم
فاشتر گویم: عروس چرخ جر یک ذرّه نیست
ما بلند آوازه خورشید جهانش کردهایم
سقف زیبای فلک را ، در شب یلدای تار
ما ز نور دیدگان اخترنشانش کردهایم
من نمینالم ز جور آسمان ، زیرا که ما
این کلاه تنگ را ، خود آسمانش کردهایم
هیچ موجودی نبودی تا نشان از ما نبود
هرچه را باشد نشانی ، ما نشانش کردهایم
ایکه گفتی: هست (یغما) را ریا سر تا به پا
از ریا پاک است او ، ما امتحانش کردهایم
"حیدر یغما نیشابوری"
Ещё видео!