این شماره از پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر نوریزاده آغاز می نماییم. ابتدا نگاهی به اعتراضات مردم اصفهان خواهیم افکند. و سپس از دستاوردهای انقلاب طی این چهل سال از بدو ورود خمینی که چه در عراق چه در فرانسه و چه در ایران با دروغ گویی های او آغاز شد و گفت من خدعه کرده ام، این رهبرشان بود با مزاری چند میلیاردی که بزودی جایگاه لعنت و نفرین خانواده هایی خواهد شد که آنها را اعدام نمود هیچگاه آنها اورا نخواهند بخشید ، چند صد دختر و پسر از دیدار آخرین با خانواده هایشان محروم شدند به چند دختر باکره نجیب تجاوز کردند بخاطر احکام صادره خمینی.
حال آقای دکتر حسن روحانی که در دوره دوم و سوم مجلس عنوان دکترا داشته در شرح حالش نوشته اند کارشناس ارشد . ایشان سال ۷۸ دکترای خود را از گلاسکو گرفته است ، اگر به او بگویید شرح حال خودت را به انگلیسی بنویس نمی تواند.
در ادامه به اظهارات آقای غظنفری که به نقد و بررسی مدارک و گذشته روحانی پرداخته است اشاره خواهیم نمود. این چیزی که در باره بازرگان میگوید دروغ است مشکل بازرگان تعبد او بود وقتی رضا شاه اورا به خارج میفرستاد تنها دانشجویی بود که با خودش آفتابه می برد.در ارتباط با شرافت و عشقش به ایران چیزی نمیتوانید بگویید.
آقای روحانی هرگز دستگیر نشده و هرگز مورد تعقیب ساواک نبوده است، بلکه جزو کسانی بود که اول انقلاب اسنادشان از ساواک بیرون آمد. مرحوم مفتح هم جزو همین افراد بود و خمینی اورا کنار گذاشت ، بهر حال روحانی پر از فریب و نیرنگ است. زندان چه به سر آدمها میاورد یکی میشود لاجوردی که چند هزار بیگناه را میکشد و یک نفر میشود پرویز نیک خواه که آن کار اساسی را در رادیو تلوزیون کرد. حتی ایشان اسمش را هم عوض میکند ، این یک نمونه است که خودشان خودشان را رسوا میکنند.
آقای خامنه ای درجه اشتهاد نداشت هول هولکی سرمجلس خبرگان برایش درست کردند و بعد آمدند مرجعش کنند ، آقای منتظری گفت قدرت را گرفته ای برو به کارت برس حتی در زمان شاه هم در این باره دخالت نکرده اند. مرجع توسط مردم مرجع میشود، مگر آقای سیستانی را صدام مرجع کرد مردم اورا به مرجعیت انتخاب کردند ، ببینید یک ملای ایرانی از مشهد به عراق میرود و آنجا چنین پایگاهی بین مردم پیدا میکند.
آقایان آمدند و یک لیست هفت نفره ارائه کردند، مرحوم میرزا جواد تبریزی گفت کتابها و رساله مرا بسوزانید من مرجع نیستم ،آقای شبیر و ناصر شکر فروش و وحید خراسانی زیر بال آقای خامنه ای را گرفتند و پولها را گرفتند و در حج بعثه مراجع ایجاد نمودند. مال اینها دولتی است و وجوهات توسط علی قاضی عسکر به آنها پرداخت میگردد.
آقای خامنه ای آمد و آنها را پولکی کرد و دکان مرجعیت را برای همیشه تخته کرد. این یکی از چیزهای خوبی بود که دیگر ملت بدنبال مرجعیت نمیروند. یک آقای علوی بروجردی است و یک آقای سید رضی شیرازی است که اعتبار دارند که هیچکدام اعلام مرجعیت نکرده اند چون این حکومت را حکومت ظلم و جور میدانند و باطل میدانند.
در بخش دوم برنامه به دیدن فیلم سخنان انور السادات در باره خمینی خواهیم نشست.
او میگوید که او عقب مانده ذهنی است و من هیچ رابطه ای با او نخواهم داشت.
در ادامه به دیدن فیلم کوتاهی از آقای معلم که راجع به فیلم آقای فرهادی نظر میدهد می نشینیم و از اینکه این تیپ افراد بیسواد چنین مشاغلی را دارا هستند باید تاسف خورد.
در پی آن به فیلم کوتاهی از سخنان یک آخوند جاعل و جاهل خواهیم پرداخت و با شما سخن خواهیم گفت.
بدنبال آن به سخنان ناطق نوری گوش فرا خواهیم سپرد که میگوید مردم اعتمادشان به ما کم شده است.
با ما باشید و پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید . منتظرشنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
Ещё видео!