خلاصه کتاب تضادهای درونی ما نوشته کارن هورنای و نکات مهم آن
زندگی با تضاد های حل نشده اساسا باعث اتلاف انرژی های انسان می شود؛ این اتلاف انرژی نه فقط نتیجه مواجهه با تضادها بلکه نتیجه تلاش های بیهوده ای که برای از میان برداشتن آنها از خود نشان می دهیم نیز هست.
بعضی وقت ها اشخاصی که روان نژند هستند قاطعیت عجیبی از خود نشان می دهند: یعنی ممکن است هر چیزی حتی شرافت خود را قربانی آرمان های خود کنند؛ شاید زنان جز عشق چیزی از زندگی نخواهند، شاید والدین همه توجه و علاقه خود را وقف فرزندانشان کنند. شاید این کارها نشان دهنده صمیمیت باشند ولی آن طور که ما متوجه شده ایم آنها با انجام این کارها در واقع سرابی را دنبال می کنند که ظاهرا راه حلی برای تضاد هایشان است. صمیمیتی که در ظاهر می بینیم بیشتر حاکی از ناامیدی است تا صداقت.
وقتیکه زیگموند فروید کتاب تعبير خواب را می نوشت کارن هورنای در دوران نوجوانی به سر می برد. او بعدها به خاطر«زنانه کردن» سنگر مردانه روانکاوی، مشهور شد ولی 35 سال طول کشید تا بتواند اولین کتابش را منتشر کند. در این مدت او ازدواج کرد، صاحب سه فرزند شد و در رشته روانپزشکی دکترا گرفت.
کارن دانييلسون که بعد ها نام خانوادگی هورنای را به دلیل ازدواج با اسکار هورنای برای خود برگزید در بعضی از شیوه های مهم از فروید فاصله گرفت. او با رد کردن ایده هایی مثل «غبطه قضيب» و به طور کلی کوچک شمردن برتری انگیزه جنسی، معنای بیشتری به روانکاوی بخشید. به علاوه کارن هورنای با اشاره به این نکته که زن ها تحت تاثیر انتظارات غیرواقعی فرهنگ ها تا چه حد در معرض ابتلا به روان نژندی قرار می گیرند به عنوان اولین روانکاو فمینیست شهرت پیدا کرد.
هورنای معتقد بود که انسان همیشه مجبور نیست اسیر افکار ناخودآگاه یا گذشته خود باشد و از این نظر با فروید اختلاف عقیده داشت. او به دنبال پیدا کردن ریشه مشکلات روانی بود ولی اساسا این مشکلات را مربوط به زمان حال و قابل درمان می دانست. توضیحات او در مورد انواع روان نژندی که بسیار ساده و زیرکانه بود در روش های روان درمانی مدرن تاثیر بسیار زیادی داشته است. تاکیدی که او روی نشان دادن «من حقیقی» و قابلیت های عظیم آن داشت، تاثیر زیادی روی روانشناسی انسانی کارل راجرز و آبراهام مازلو گذاشت.
سرانجام اینکه هورنای می خواست فرایند تحلیل را تا اندازه ای قابل فهم کند که هر کسی بتواند خودش را تحلیل کند. این آغاز روش درمانی شناختی و نهضت خودیاری بود.
کتاب تضاد های درونی ما برای افراد عادی نوشته شده است. هورنای اعتقاد داشت درمان گران باید موارد حاد روان نژندی را درمان کنند اما ما می توانیم با تلاش خستگی ناپذیر به جایی برسیم که خودمان بدون کمک هیچ درمانگری، خودمان را از دست تضادهای درونی مان رها کنیم. در نتیجه این کتاب را می توان جزو کتاب های خود یاری به حساب آورد. این کتاب بر اساس 40 سال مشاهدات دقیق مکانیسم های دفاعی ذهن نوشته شده است. اگر شما حداقل بخشی از خودتان را مشمول توصیفات هورنای از سه گرایش روان نژندی نبینید باید شخص فوق العاده ای باشید.
Ещё видео!