در کودکى، احتمالاً دوست داشتید چیزهاى جدید را امتحان کنید، از میلهها آویزان مىشدید، اشیاى ناشناخته جمع مىکردید، از درختان بالا مىرفتید، ساعتها به تماشاى حشرات مىنشستید یا اینکه بىاختیار آواز مىخواندید و مىرقصیدید.
بعد چیزى اتفاق افتاد. اغلب ما با شور و احساس به راه افتادهایم، سوار بر اسب مشهورمان شدهایم، و بعد تحتتأثیر حرفهاى دیگران، به خودمان اجازه دادهایم به فضاى کوچک خویشتن بشرى ترسوىمان بازگردیم. احتمالاً در واکنش به این رویداد، خود را به فردى قربانى، وابسته و یا کسى که تمام هم و غمش جلب رضایت مردم است، بدل شدیم. البته برخى از ما طغیان کردهایم، اما به قیمت چشمپوشى از قدرت زنانه بىهمتایمان و وام گرفتن از رفتارهاى مردانه. در این میان، قدرتى که از آگاهى شهودى و هوش عاطفىمان سرچشمه مىگیرد، به کلى نیست و نابود شده است.
اما این اتفاق مىافتد، همه ما درباره زندگىمان داستانى سر هم مىکنیم که شاخصه آنها رویدادهایى است که نمىدانستیم چگونه آنها را درک کنیم. متأسفانه، بسیارى از اتفاقاتى که در داستان ما از نظر پنهان شدهاند، تجاربى دردناک هستند. تعابیر ما از این وقایع و تجربیات، الگوهایى را پدید آوردهاند که باورها، افکار، احساسات و بهخصوص ترسهاىمان را ساخته و پرداختهاند.
گرچه این الگوها در گذشته شکل گرفتهاند، اما سر جاى خود باقى نماندهاند. ما به طور ناخودآگاه این الگوها را به زمان حال منتقل کردهایم و محدودههایى خودخواسته را خلق مىکنیم و ناآگاهانه تصمیماتى مىگیریم که ادامه زندگىمان را تحتتأثیر قرار مىدهد. انتخابهاى ما آثارى فراگیر دارند و اغلب، احساساتى همچون ضعف، شرم و بزدلى را در ما به جاى مىگذارند.
#کتاب صوتی شجاعت
#دبی فورد
Ещё видео!