لقمان حکیم - نصیحت ها و پند لقمان به پسرش ناتان
لقمان مردی ثابت قدم در راه خدا، متقی، درست اندیش و اهل تفکر بود که همواره به تهذیب نفس و تعدیل روح می پرداخت. از این رو خداوند متعال گروهی از ملائکه را به سوی او فرستاد. ملائکه به او گفتند: ای لقمان آیا میخواهی خداوند تو را پیامبر و جانشین خود در زمین قرار دهد تا میان مردم حکم نمایی؟ لقمان گفت: اگر پروردگارم فرمان دهد با جان و دل می پذیرم و اطاعت می کنم، چون اگر پروردگارم چنین فرمان دهد مرا یاری نموده، تعلیم داده و از گناه و اشتباه نگه می دارد و اگر پروردگار به من اختیار انتخاب دهد، من ترجیح میدهم از این مسئولیت بزرگ کناره گیری کنم. ملائکه از پاسخ او تعجّب کردند و خدای رحمان منطق او را نیکو شمرد. پس از فردای آن روز، خداوند به او حکمت نازل فرمود و او را از فرق سر تا نوک پا غرق در حکمت و دانش نمود. لقمان در حالی بیدار شد که حکیم ترین مردم در زمان خود بود و میان مردم با حکمت و دانش خود حکم می کرد. و چون خداوند به او حکمت داد و پیامبر بودن را نپذیرفت. خداوند به ملائکه فرمان داد تا داوود را خلیفه و حجت الهی قرار دهند. داوود این امر را پذیرفت و پیامبر خدا در زمین شد.اولین حکمتی که از لقمان دیده شد این بود که تاجری در حالت مستی با غلام خود شرط بست که تمام آب دریا را بنوشد و در غیر این صورت تمام مال و خانواده خود را به او ببخشد. وقتی صبح شد و تاجر از حالت مستی درآمد ابراز پشیمانی کرد، اما غلام به نزدش آمد و مطابق شرط ثروت و خانواده او را طلب کرد. لقمان گفت: من تو را از قید این شرط خلاص می کنم، لقمان گفت: به خدمتکار خود بگو آیا من شرط کردم آب دریا را در همان زمان که شرط بستیم بنوشم یا آب فعلی دریا را؟ مسلما من شرط کردم آب آنوقت را بنوشم و این آن آب دیروزی نیست. پس من منتظر میمانم تا تو همان آب دیروزی را بیاوری. نقل است لقمان مولایی داشت که او را فرا خواند و به او گفت: گوسفندی را ذبح کن و بهترین عضو آن را برای من بیاور. لقمان گوسفندی را ذبح کرد و قلب و زبان آن را برای مولای خود برد، سپس مولا او را فرا خواند و گفت: این بار گوسفندی را ذبح کن و بدترین اعضای آن را برای من بیاور. این بار هم لقمان گوسفند را سر برید و قلب و زبانش را نزد ارباب خود برد. مولای او که متعجب شده بود از وی توضیح خواست. لقمان گفت: قلب و زبان اگر نیکو و پاکیزه باشند، بهترین چیزها هستند و اگر ناپاک و آلوده باشند، بدترین اعضا هستند. از وصایای لقمان به پسرش ناتان این است که به او گفت: پسرم سلاح تو در برابر دشمنی که قصد مقابله با او را داری مدارا و اعلام رضایت از اوست و هرگز از او دوری نکن، چون تو را حقیر یافته و بر تو جرات می ورزد. ای پسرم زیاد به کسی نزدیک نشو که باعث دوری او می شود و زیاد دور نشو که خوار و خفیف میشوی. پسرم باید در کسی که یقینش در رزاق بودن خدا کم و نیتش در طلب روزی ضعیف است به دیده عبرت بنگری، چون خدای متعال در سه مرحله به او روزی داد که در هیچ یک از آن حالات، خودش اختیار و قدرتی نداشت. پس باید مطمئن باشد پس از این سه مرحله نیز به او روزی خواهد داد. اولین حالت در رحم مادر است که خداوند او را در آن جایگاه محکم که هیچ سرما و گرمایی به او نمی رسید روزی داد، در مرحله دوم او را از رحم به دنیا آورد و روزی او را در شیر مادرش قرار داد، که آن شیر بهترین غذا برای او بود. در مرحله سوم پس از آن که دوران شیرخوارگی او به پایان رسید، خداوند او را از کسب پدر و مادرش به وسیله عشقی که در قلب آنها نسبت به فرزند ایجاد کرد روزی داد. تا آنجا که پدر و مادرش او را بر خود ترجیح داده و از جان خود برای پرورش او مایه گذاشتند. اکنون که به مرحله رشد و بلوغ رسیده است چگونه در مورد خدای خود اندیشه بد دارد و گمان می کند خداوند روزی او را نمی دهد؟ و چرا برای کسب روزی، حلال و حرام را رعایت نمی کند؟ پس ای پسرم بدان که او بدترین بندگان است. لقمان گفت ای پسرم اگر درباره مرگ شک داری خواب را از خود دور کن، میبینی که هرگز نمی توانی خواب را از خود دور کنی و اگر از رستاخیز در تردیدی بیدار شدن از خواب را به میل خود کنار بگذار و همیشه در خواب باش میبینی که هرگز نخواهی توانست. پس میفهمی که اختیار تو به دست دیگریست و همانا خواب مانند مرگ است و بیداری بعد از خواب مانند زنده شدن پس از مرگ است.ای پسرم مردم قبل از تو به جمع آوری ثروت و فرزند مشغول بودند، اما امروز اثری از آنها و آنچه جمع کرده بودند دیده نمیشود. هرگز در این دنیا مانند گوسفندی نباش که در مزرعهای سبز رها شده و آن قدر می خورد تا چاق و فربه شود و پس از آن او را ذبح می کنند. بلکه دنیا را مانند پلی ببین که برای عبور از رودخانه محتاج گذشتن از روی آنی و باید به سرعت از آن عبور کنی و دیگر به آن باز نگردی. و هرگز تو را به ساختن عمارت و پل فرمان نداده اند. چرا که به زودی در روز قیامت در پیشگاه خداوند حاضر خواهیم شد.
لقمان حکیم - نصیحت های لقمان به پسرش ناتان
Теги
masir tvmasirtvپند های لقمان حکیملقمان حکیمپند و نصیحتپندنصیحتلقمانحکمتحکمت های لقمان حکیمپند های لقمانپند های لقمان به پسرشنصیحت های لقمان به پسرشپسر لقمانناتانناتان پسر لقماننصیحت های لقمان حکیمداستان های آموزندهداستانپند و نصیحت بزرگانتجربهچه کسی به جای لقمان پیامبر شد؟چرا لقمان پیامبر نشد؟آیا لقمان پیامبر بودوصیت لقمان به پسرشلقمان داناعلم لقمانپیامبر پس از لقمانداستان های پندآموزلقمان و پسرش