شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی هنگامی سرودن شاهنامه را آغاز کرد که زبان پارسی دری تواناییهای بایسته را برای بیان موضوعهای گوناگون یافتهبود، اما هنوز در سراسر سرزمینهای پارسیزبان به گونهای یکدست و یکسان درنیامدهبود؛ و در لهجهٔ هر شهر و ناحیه واژهها و تعبیرهای ویژه وجود داشت، و گردآورندگان کتاب مسالک و ممالک به برخی نکتهها در این زمینه اشاره کردهاند.[۲۷] فردوسی تنها یک فرزند دختر داشت و در ابتدا به قصد تأمین جهیزیهٔ دخترش شروع به سرودن شاهنامه کرد.[۲]
فردوسی پس از آن که داستانهایی را در روزگار منصور بن نوح سرودهبود، در روزگار نوح دوم پسر منصور در حدود سال ۳۷۰ هـ ق. پس از مرگ دقیقی به نظم درآوردن متن ابومنصوری را آغاز کرد.[۲۸] گمان میرود که دقیقی به دستور شاه سامانی کار نظم شاهنامه را آغاز کردهبود. از اینرو، فردوسی برای دنبال کردن کار دقیقی، خواست تا به بخارا، پایتخت سامانیان، سفر کند تا هم فرمان ادامهٔ کار را از شاه سامانی ستاند و از پشتیبانی مالی او برخوردار شود و هم اینکه از نسخهای از شاهنامهٔ منثور ابومنصور محمد بن عبدالرزاق — که به گمان نگاهداریشده در کتابخانهٔ دربار سامانی و مورد بهرهٔ دقیقی بود — بهره گیرد. اما پس از اینکه دوستی از همشهریانش — که در دیباچهٔ بایسنقری محمد لشکری نام برده شدهاست[۱۲] — دستنویسی از این منبع را در دسترس او گذاشت، از این رای برگشت و کار را در شهر خویش آغاز کرد. او در آغاز از پشتیبانی مالی منصور، فرزند ابومنصور محمد بن عبدالرزاق بهرهمند میشود. اما این دوران دیری نمیپاید و با کشتهشدن منصور پایان مییابد.[۱][۲۹]
او سرانجام شاهنامه را در سال ۳۸۴ هـ ق.، سه سال پیش از بر تخت نشستن محمود، به پایان رساند.[۱][۳۰] این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به شانزده سال دیگر در پرمایهتر و پیراسته کردن آن کوشید.[۳۰] این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. روشن است که در ویرایش نخستین، ستایش محمود نبود و به گمان ستایش منصور بن ابومنصور بیش از آنچه که اکنون هست، بوده و چه بسا که ویرایش نخست به نام منصور بودهباشد.[۳۱] فردوسی در سال ۳۹۴ هـ ق. در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود پیشکش کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد.[۳۲] فردوسی در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد.[۳۳] پایان ویرایش دوم شاهنامه در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ هـ ق. برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ میلادی در هفتاد و یک سالگی فردوسی بودهاست
Ferdowsi is one of the undisputed giants of Persian literature. After Ferdowsi's Shahnameh, a number of other works similar in nature surfaced over the centuries within the cultural sphere of the Persian language. Without exception, all such works were based in style and method on Ferdowsi's Shahnameh, but none of them could quite achieve the same degree of fame and popularity as Ferdowsi's masterpiece...
Hakīm Abu'l-Qāsim Ferdowsī Tūsī (Persian: حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی) known as
Ferdowsi (940--1020 CE) was a highly revered Persian poet. He was the author of the Shahnameh,the national epic of Iran and related societies.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
The Shahnameh was originally composed by Ferdowsi for the princes of the Samanid dynasty, who were responsible for a revival of Persian cultural traditions after the Arab invasion of the seventh century. The Shahnameh chronicles the legendary history of the pre-Islamic kings of Iran from Keyumars to Yazdegerd III. Ferdowsi continued work on the poem after the Samanids were conquered by the Ghaznavids. The new ruler Mahmud of Ghazni, a Turk, may have lacked the interest in Ferdowsi's work shown by the Samanids, resulting in him losing favor with the royal court. In later passages of his poem, Ferdowsi complains about poverty and the ravages of old age. Ferdowsi spent over three decades (from 977 to 1010) working on the Shahnameh, which became one of the most influential works of Persian literature.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ARRANGE the Poems of SHAHNAMEH, EDIT & MIX by me.
Ещё видео!