یک عنصر مجاهد فراتر از عواطف فردی، به هر آنچه که به زندگانی دیگر انسانها گرمی و فروغ میبخشد دل بسته است.
ثریا ابوالفتحی، دلاوی از تبار ستار و سرداری سرشار و بیقرار،
اهل تبریز، لبریز از عاطفههای انسانی و احساسات عمیق میهندوستانه،
در ۱۸سالگی در دانشگاه تبریز ، گمشدهش را در مجاهدین پیدا کرد و از همان لحظه تا آخرین نفس، در پیکار با ارتجاع خونریز جانانه ایستاد.
جملهای از شهید: «تنها آرزوی من این است که تا آخرین قطره خونم در این میدان بجنگم»
قهرمان ۲۰ساله، ثریا ابوالفتحی، در ۲۸ مرداد۶۰ دستگیر شد.
ثریا ابوالفتحی پس شکست بازجویان میدان شکنجه ، پنجم مهر۶۰ در قبال درخواست رذیلانة آخوند موسوی تبریزی، سیلی محکمی به او زد و همان شب به دستور دادستان جنایتکار در حالی که باردار بود در کنار طلایهداران ۵مهر به جوخه اعدام سپرده شد.
مأمور بند در حالیکه رنگش پریده بود دواندوان از میدان اعدام برگشت و گفت: در آخرین لحظه شعار میداد: «تیرخلاصم را زودتر بزنید میخواهم زودتر بروم»
پاسداران جنایتکار صدها بار مزارش را تخریب کردند اما نامش در دلها و مرامش در رگان شهر جاریست.
جوانان تبریز در سالروز شهادتش همان سنگ نبشتة شکسته را گلباران کردند.
«این رسالتی بود که من میباید انجام میدادم. چیزی بود که باید بهاثبات میرساندم و امیدوارم که خدا و خلق از من راضی باشند»
Ещё видео!