شب هجران
اجرای خصوصی در ابوعطا
آواز: محمدرضا #شجریان
ویلون: پرویز #یاحقی
سنتور: فرامرز #پایور
تنبک: ؟
به مژگان سیه کردی هزاران فتنه در دینم بیا که از چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهادکش فریاد که کرد افسون ونیرنگش ملول از جان شیرینم ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل بیار ای باد شبگیری نسیمی زآن عرقچینم جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم * به تیغم گر کشد دستش نگیرم و اگر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم برآ ای آفتاب صبح امید که در دست شب هجران اسیرم * ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست ورفیقان مددی تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم * درآ که در دل خسته توان درآید باز بیا که در تن مرده روان درآید باز بیا که فرقت تو چشم من چنان بربست که فتح باب وصالت مگر گشاید باز به پیش آینه دل هر آنچه میدارم به جز خیال جمالت نمی نماید باز
Ещё видео!