خلاصه داستان
عمو پورنگ که در هر برنامه لباس محلی یکی از اقوام ایرانی را به تن دارد، برای فرار از شلوغی و آلودگی هوای شهر از محل سکونت خود به مزرعه یکی از دوستانش به نام مرد کهن نقل مکان کردهاست تا در آنجا به آرامش روحی و ذهنی برسد. از طرف دیگر مدیران تلویزیون او را مجاب کردهاند که برای کودکان برنامه اجرا کند؛ او که عاشق مردم بهخصوص بچهها است تصمیم گرفته از مزرعه برنامهاش را به روی آنتن ببرد
انتخاب و بازیگری
رامین ناصرنصیر
او با توجه به درخواست احمد درویشعلیپور از تسلطش به زبان اسپانیایی در این مجموعه استفاده کرد
سوسن پرور
روزی احمد درویشعلی پور با او تماس گرفت و گفت یک قصه جدید در فضای جدید مانند مزرعه، با شخصیتهای حیوان در حال نگارش است. احمد درویشعلی پور در پایان مکالمه به او گفت که فعلاً دو شخصیت زن در داستان وجود دارد و از او درخواست کرد تا او نقش روباه را در مجموعه بازی کند؛ او نیز این پیشنهاد را پذیرفت
امیرمحمد متقیان
زمانی که نویسنده مجموعه نقش او در مجموعه را برایش توضیح داد، او نگرانی بسیاری داشت که نقشش از حاضرجوابی به بیادبی برسد.
سرانجام پس از تعدادی جلسه با کارگردان و نویسنده مجموعه او توانست نقش خود را ایفا کند
سپیده خداوردی
وقتی بازی در این مجموعه به او پیشنهاد شد، او دوست داشت که آن شخصیت مطابق با کودک درونش باشد؛ وقتی متوجه شد که آن شخصیت این ویژگی را دارد، این پیشنهاد را پذیرفت
نعیمه نظامدوست
او برای طبیعی به نظر رسیدن نقشش، فیلمهای بسیاری را دربارهٔ مرغها تماشا کرد
اصلی
عمو پورنگ، مجری برنامه کودک و قهرمان مجموعه است؛ او برای مدتی به مزرعه مرد کهن نقل مکان کرده تا از آلودگی هوای شهر دور بماند[۵] و آنجا در کلبه ای به نام خودش زندگی میکند. مورچههای قرمز هر روز با او آهنگ میخوانند
در خانه کنار این کلبه و در طبقه بالای طویله که از طریق پل قابل دسترس است، خواننده، قورباغهای علاقهمند به خوانندگی، تابنده، یک کرم شبتاب بسیار چاق و پرخور، و بافنده،عنکبوت پیری علاقهمند به بافندگی زندگی میکنند.
در طبقه پایین طویله هربز، بزی دانا و دنیا دیده به همراه بعگو گوسفندی سادهلوح و پرحرف، خرمن خری پولدار و ولخرج و گاو نر گاوی زورگو زندگی میکنند
این مزرعه یک کافیشاپ[توضیح ۲] دارد که در آن خانوم میو که گربه مهربانی است به همراه گارسون کافیشاپ ناکوک، که برخلاف خروس بودنش همیشه دیر از خواب بیدار میشود، کار میکنند. در نزدیکی آنها، لانه قلچماق که سگی تیزگوش است و از مزرعه نگهبانی میکند، قرار دارد
از راست به چپ: خسته و آفت عادی
فردی به نام آفت عادّی در مقطعی با مبایعه نامهای جعلی خود را صاحب جدید مزرعه اعلام کرد و در چادر مسافرتی در مزرعه زندگی میکرد؛ اما بعداً مشخص شد که بزرگ رتیل خان با سوءاستفاده از بدهی که آفت عادی به او داشت، او را مجبور کرده بود که طبق نقشههایش عمل کند
در برجک مزرعه، خسته مترسکی که از شغلش ناراضی است و همیشه دم از خستگی میزند، از محصولات مراقبت میکند
کمی دورتر از مزرعه، شاقول، روباهی مکار که میخواهد مزرعه را به چنگ خودش در بیاورد و در آنجا شهرک بسازد، گاگول گرگ گیاهخواری که قاچاقچی است و میخواهد گوشت حیوانات مزرعه را به خارج بفرستد به همراه بزرگ رتیل خان، رتیل پیری که در ابتدا به وسیله دو چشم بالای سرش توانایی هیپنوتیزم موجودات دیگر را داشت[توضیح ۳]و همواره در تلاش برای دستیابی به شیره جوانی درخت کهن است، در دفتر نقشهکشی با هم همکاری میکنند
در دامپزشکی مرغ سحر، دکتر سحر به عنوان دامپزشک و آقا پیچی به عنوان دستیار داروخانه کار میکنند. در طبقه دوم آن نیز قدرت سلمونی آرایشگری بدشانس که از سگ فوبیا دارد، کار میکند. همچنین کاکلبهسر که یک مرغ تازه به دوران رسیده است مدیر این دامپزشکی است
در لبنیاتی زنبور عسل، زنبوری به نام عسل که پدرخوانده معگو، گوسفندی سرخوش که شاگرد لبنیاتی است، حضور دارند. یادآور[توضیح ۴] در صورتی که معگو کاری را فراموش کند،[توضیح ۵] به او یادآوری میکند
#کلبه عمو پورنگ
#مجموعه عمو پورنگ
#مجموعه کلبه عمو پورنگ
#قسمت اول مجموعه کلبه عمو پورنگ
#قسمت 1 کلبه عمو پورنگ
Ещё видео!