اين قطعه مربوط به شب شهادت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در سال ۱۴۰۲مىباشد كه در هیأت رایةالعباس (عليهالسّلام) اجرا شده است.
براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید.
[ Ссылка ]
همراه ما باشید در دیگر شبکههای اجتماعی:
[ Ссылка ]
درصورتىكه به زبان دیگری مسلط هستيد، شما نیز میتوانید در ثواب نشر سهیم باشید. کافیاست ترجمه شعر اين قطعه را برای ما در دیدگاهها ارسال نمایید؛ تا به بخش زيرنويسها اضافه گردد.
متن شعر:
انقدر خستم؛ انگاری اندازهی هزارنفر، خستم
انقدر خستم؛ منم از ناله و از چشای تر، خستم
انقدر خستم؛ بسکه میزنم رووی سینهوسر، خستم
انقدر تنهام؛ دیگه وقتی اومدم از اونسفر، تنهام
انقدر تنهام؛ حتّی از کوفه و شام، بیشتر تنهام
انقدر تنهام؛ وقتی مونده باشم از تو بیخبر، تنهام
برای غصّههای سینه، مرگ درمونه
داغ یه شیرخوارمون، به حرف آسونه
داغ دل منو فقط حسین میدونه
حسینجان! بهجان مادرم
دیگه آب گذشته از سرم
بهدادم برس برادرم
انقدر سخته؛ اینو من میگم با این دلی که سرسخته
انقدر سخته؛ با غریبهها که باشی همسفر، سخته
انقدر سخته؛ به دلاشون اشکا باشه بیأثر، سخته
انقدر سخته؛ ببینی کبوترو بیبالوپر، سخته
انقدر سخته؛ ببینی برادرو بدون سر، سخته
انقدر سخته؛ به عدو بگی لباسشو نبر، سخته
ذبیح ما روو خاک قتلگاه، غارت شد
خیمهی ما به دست یکسپاه، غارت شد
هشتادوچار چادر سیاه، غارت شد
من و دستبسته و طناب
من و گریههای بیحساب
من و بیقراری رباب
انقدر دیدم؛ دخترامونو اسیر و خونجگر، دیدم
انقدر دیدم؛ دفن یه سهسالهرو دم سحر، دیدم
انقدر دیدم؛ هردفه به نیزه گفت منم ببر، دیدم
انقدر خستم؛ مثه حال خیمههای شعلهور، خستم
انقدر خستم؛ مثه اونهمه اسیر بیسپر، خستم
انقدر خستم؛ مثه قصّهی رقیّه و پدر، خستم
با هرنفس توو اونهمه عذاب، مردم من
با تازیونهخوردن رباب، مردم من
پیش سرت توو مجلس شراب، مردم من
بهجون سهسالهی شهید
دیگه نوبت منم رسید
قدم مثل دخترت خمید
#حاج_محمود_کریمی#حضرت_زینب#مداحی
Ещё видео!