Words: Fadaei
Music: Mahdyar
سراغتون میام به نوبت
ملت که هیچی، آب میزنه زیرآب لیوانو
کبابتون میکنم رو آتیش صنوبر
فرو میرید تو صندلی مهدیار بذاره پاشو رو پدال پیانو
تو کاسهی گدایی میگیری زیر آبروت
من رول هیندوکوشو آتیش میکنم تو وان خون
جونعزیز نگران نباش اگه کشتمت
آخه شعرای فدائی دوباره میده به لاشه جون
بیتهامون داره حکم تیر
جا نمیشه جُرمام، میذارم نقطهچین
کف آسفالتی انگار داره جوهر پس میده رو دفترم خودنویس
دلسوزی نداره خائنی که کنج دیوار میشه گربهگیر
نصفم عزرائیله، نصف دیگهم جبرئیل
من دریای شعرم، شما خشکتون زده از تشنگی
ما رفاقتی میجنگیم نه واسهی زندگی
شما واستادید رو نوک قلهی مادرجندگی
من از نفرت شماها میسازم یه طناب
گوشت خونوادهتو میجوییم مثل لاویز
آدمای تشنه میبینن کویرو سراب
ولی تمام جنگلا هیزمه تو چشم آتیش
از باطلاق دروغاتون بیرون زده سرتون
تتو میشه بیتهای ما روی تن تهران
فشار پام رو کلهته، دهنت رو لب جوب
لفظا میخوره تو سینهت مثل سر زیدان
آدم چشسفید حقیقتو نمیبینه نه
کوه که با دو تا طوفان نمیریزه نه
تیغو میکشم رو گردنت مثل آرشهی ویولن
جونور خائن راحت نمیمیره نه
اون واسه نارفیقا بود و این واسه خائنا
دارن خرتون میکنن با بوی گوشت
رنگتون میپره نیمکیلو بکنید جابهجا
شما کبریت نمگرفتهاید و ملتفت کوه نور
شیر شکار میکنه کفتارا میرن ناهار
بینندهها یکین فقط عوض میشه کانال
لاشخورا به شغالا میگن داداش
جوری همو میفروشن که انگار تولههای حوا همه کالان
واسه هم قلاب میگیرن دم دیوار شرافت
سم میریزن تو لیوان رفاقت
بیمرام اگه قول میدی که دیگه نبینمت اینورا
برات یه دربست میگیرم مهمون من کرایهش
روسیاهی میمونه به شما مثل ذغال
تهش انگشتتون برسه به دل حباب
تو تو بندهها دنبال یاری
من جای مشتم هنو مونده پای چش خدا
خون خائنو میریزیم سلامتی خوبا
با کدخدا میجنگه ولی سفرهدار موشاس
واسه بدخوای ما میکشیدن سوت و هورا
شاهدشون آیینهس و قسمشون دم روباه
میخوان دُر معرفتو بکنن بُزخری
جایزهبگیرای لیگ لمپنی بسه مفتبری
تهش جنس ما رو میزنید غیرمستقیم
خیالی نی، حاجیت فرقی نمیذاره بین مشتری
آدم چشسفید حقیقتو نمیبینه نه
کوه که با دو تا طوفان نمیریزه نه
تیغو میکشم رو گردنت مثل آرشهی ویولن
جونور خائن راحت نمیمیره نه
مهم نی کجای کاری، بیتها میاد مثل موشک
انگار کور بوده از پیداش اجاق خالق
بالاخره تابلو میشه که کی بوده توزرد
انقدر ببویید که پیشتون ادیسونه الاغ باقر
خودتو میزنی به خواب هوا بشه تاریک
بیچشوروعن و جلو میان میگن چش مایی
نقابتون میافته رو زمین یه روز بالاخره
شما بیخبرید که دو تا چش داره «ت» تاریخ
رپکنا رو غیب میکنم، طلسمم
ما هیچوقت نخواستیم باشیم آدمخوبه، جندهها فرشتهن
خیابون راهبندونه، انقدر حالم خوبه
که فکر میکنم خون همهتون آبانگوره
ساعت کاریمون به وقت گرگاس
انقدر بیت وحشیه انگار حیوونه
ما زوزه میکشیم، شما خرناس
تشنه نمیمونیم کف مِیخونه
حل میشید تو اسید جُرمام
بیتها پُر و پیمونه
دستمو کردم تا آرنج تو عسل، باز گرفتین گاز
مرامتون مُرده میده بو جسد، میخورید به در باز
روتون زیاده، کمه شرفتون
سر که هیچی حتی خمه کمرتون
میخوان حکومت راه بندازن با تاج ما
تابوت همدیگه رو پله میکنن خائنا
تو گذر زمون حل میشن این عوضیا
ولی فدائی ابدیه تو ادبیات
آدم چشسفید حقیقتو نمیبینه نه
کوه که با دو تا طوفان نمیریزه نه
تیغو میکشم رو گردنت مثل آرشهی ویولن
جونور خائن راحت نمیمیره نه
Ещё видео!