کبرا کار خود را شروع کرده و هیجان و انرژی زیادی برای کار دارد. از آنجا که سیبل به خاطر کارهای ایگیت بیکار شده است در همان قنادی کوچک و تازه کار ، کمک می کند تا درآمدی داشته باشد. نهاد با اطلاعاتی که دریا در مورد کمسیر داد، او را تعقیب می کند. او که حالا در گروه نقش کمتری دارد و از طرفی ایگیت هم او را هدف قرار داده است، برای نجات خود نقشه ای در سر دارد. دریای عاشق هم نگران نهاد است اما کاری از دستش بر نمی آید. ایگیت برای اولین جلسه با رییس بزرگ آماده می شود...
خلاصه داستان سریال شرافت
ایگیت و امیر دو برادر با شخصیت های کاملن متفاوت هستند. ایگیت باهوش و زرنگ است، تحصیلات ندارد و جذاب و خوش تیپ
است. برعکس امیر نقطه ی مقابل برادرش است او خجالتی و درونگراست و به تازگی از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شده است. آنها با خانواده شان در شهر کوچکی در ترکیه به نام آیوالیک، زندگی می کنند. پدربزرگشان که از دنیا می رود ، با اصرار مادرشان به استانبول نقل مکان می کنند. آنها املاکی را که پدربزرگشان به ارث برده است می فروشند و زندگی جدیدی را در استانبول آغاز می کنند. . با این حال ، زندگی آنها در این شهر بزرگ دچار تغییراتی می شود. یک مرد ثروتمند در همسایگی آنها کمک می کند تا تمام دارایی خود را در یک مغازه جواهرفروشی سرمایه گذاری کنند. اما همه چیز خیلی خوب پیش نرفت. بعد از شروع کار، مغازه دچار سرقت مافیایی می شود و همه ی اموال را بردند. پدر خانواده خودکشی می کند و مادر هم بعد از این همه ناراحتی، دچار زوال عقل می شود. بعد از این ماجرا؛ دوبرادر به دنبال انتقام هستند اما هر یک به روش خود. آنها هر دوعاشق یک دختربه نام سیبل در همسایگی خود می شوند و داستان از جایی شروع می شود که ایگیت از کبرا برای انتقام پدرش استفاده می کند...
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : [ Ссылка ]
Telegram : [ Ссылка ]
Facebook : [ Ссылка ]
Ещё видео!