دوستان در این ویدوی از دیپ استوریز مجددا به داستانهای شاهنامه فردوسی میپردازیم تا آنجا پیش رفتیم که ضحاک هزار سال بر سرزمین اهورایی حکم رانی کرد و انواع ظلم و ستم را روا داشت و در نهایت کاوه آهنگر به نزد ضحاک رفت و زمانیکه به نتیجه نرسید پرچمی را بلند کرد و مردم را به یاری خواست علیه ضحاک قیام کردند و به سمت محل سکونت (فریدون) رفتند «فریدون» به همراه یارانش به جنگ با قوای ضحاک رفت و توانست ضحاک را شکست دهد و در نهایت ضحاک را در بند کرد و او را به دماوند کوه برد. ضحاک در دماوند کوه اسیر شد و تا ابد در آنجا ماند و فریدون به پایین کوه آمد و مورد استقابل مردم قرار گرفت. فریدون را تجلیل کرد و دوران پادشاهی فریدون در شاهنامه فردوسی آغاز شد. فریدون تاج پادشاهی را بر سر کرد و داستان پانصد پادشاهی فریدون در شاهنامه فردوسی آغاز میشود
طبق نوشته های شاهنامه فردوسی فریدون فر ایزدی داشت اما فرشته نبود در طی پانصد پادشاهی فریدون در «شاهنامه فردوسی» هیچ کس مشکلی ندید و مردم در رفاه زندگی میکردند و کسی به کسی بدی نمیکرد اما زمانه ای فرا رسید که فرزندان فریدون با بزرگ شدند و هر کدام را زنی داد هر کدام از فرزندان فریدون با دختران پادشاه یمن ازدواج کردند و به نزد پدر خویش بر گشتند اما در هنگام بازگشت پدر از طالع بینان خواست تا طالع و آینده فرزندشان را بگوید طظالع بینان هم گفتند طالع دو فرزند بزرگ تو مشکلی ندارد اما طالع فرزند کوچکتر بسیار تیره و تار است و آینده شومی در انتظار فرزند کوچکتر توست
اگر به داستانهای شاهنامه فردوسی علاقه دارید میتوانید داستان پادشاهی فریدون را از طریق این ویدیو تماشا کنید
Ещё видео!