با عروسکم بازی میکردم که خطبه ی عقد رو خواندن و خان روستا شد شوهرم بعد از دو سال مادر شوهرم منو به کتک گرفت و گفت اگه با پسرم همخوانی نشی میکشمت منم از ترس و وحشت خودمو برای خان آماده کردم....
این داستان بسیار جذاب و شنیدنی است لطفاً ویدیو رو تا آخر ببینید و نظر خودتون رو برامون کامنت کنین از همراهی شما سپاسگزارم❤️❤️
🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
دوستان عزیز و همراهانش گرامی سلام
به کانال «راوی قصهها» خوش آمدید
ما در این کانال یوتیوب هر هفته با هم چند داستان زیبا از بهترین منابع ادبیات فارسی را خواهیم شنید
=========
برای عضویت در کانال روی لینک زیر کلیک کنید وزنگوله رو هم فعال کنید👍لایک و کامنت یادتون نره😍
[ Ссылка ]
=========
[ Ссылка ]
[ Ссылка ]
=========
#داستان
#پادکست
#داستان_واقعی
#پادکست_صوتی
#پادکست_فارسی
#رمان
#رمان_قدیمی
#رمان_ایرانی
#رمان_صوتی
#رمان_فارسی
==========
داستان
داستان واقعی
رمان
رمان واقعی
رمان صوتی
داستان واقعی
پادکست
پادکست صوتی
پادکست واقعی
سرگذشت
سرگذشت واقعی زنان
راوی قصه ها
Ещё видео!