روزگاری شد که مدح حضرت مولاست کارم
کارم این است و خوش است الحمدللّه روزگارم
روزگاری بهتر از این چیست کاندر روزگاران
چون نمانم من بماند مدح مولا یادگارم
این شنیدستی که اندر لیله الاسری پیمبر
اشتران را دید من خود اشتری از آن قطارم
پادشاها من «صغیر» مستمندم کز دو عالم
گشته ام مستغنی و بر حضرتت امّیدوارم
گر به دوزخ می فرستی خود تویی مولا و میرم
ور به جنّت می بری هستی تو صاحب اختیارم
اصفهان
۱۳۷۳
Part 2
Ещё видео!