سرمت مادر دختر بچه را پیدا کرد و او را با عنوان همسر علی به خانه آورد. جاسوس ایرماک، رجب را به محل کار نارین برد تا او را از دور ببیند، رجب از دیدن نارین تعجب کرد. وقتی او را دید که حالا یک وکیل موفق شده است؛ همه خاطرات گذشته را به خاطر آورد. یادش آمد چقدر برای درس خواندن نارین او را کتک می زد و هر چقدر مانع شد، نارین مصمم به درسش ادامه می داد. رجب هنوز معامله پیشنهادی را انجام نداده و فکرهایی در سر دارد، به همین منظور آدرس نارین را گرفت. البته او گفت که پول بیشتری بابت این کار می گیرد. آیا واقعن رجب به دخترش که بعد از آن همه سختی توانسته یک زندگی موفق داشته باشد، آسیب می زند؟ فیرات و ایرماک هم که قرار است ازدواج کنند حالا با یک مهمانی کوچک نامزدی خود را اعلام می کنند. سرمت هم خود را به این مهمانی دعوت کرده است...
مهمانی نامزدی برگزار شد، فیرات دیر به این مراسم رسید و پدرش کمی نگران بود چون از فیرات ممکن بود که کار عجیبی کند و نیاید. در مهمانی نارین از ناراحتی مشروب زیاد خورد، او به سرمت می گوید شرطش انجام شده و حالا نوبت اوست که آدرس شادیه را بدهد. همان شب جان هم از عموی دنیز او را خواستگاری کرد. شب خوبی برای دو خواهر بود اما برای نارین نه؛ عاطف نارین را بعد از مهمانی به خانه برد و چون حالش خوب نبو تا صبح پیش او ماند. در گذشته برادر نارین به خیاط محل بدهکار بود وقتی نتوانست بدهی خود را بدهد، آن خیاط شادیه را به عنوان دستیار استخدام و به او تجاوز کرد. این ها در زمانی اتفاق افتاد که نارین فهمیده بود که هزینه ی تحصیلش را فیرات غیرمستقیم پرداخت کرده است و او هم پول را به فیرات پس داد هم با خودش قطع رابطه کرد. صبح بعد از مهمانی نارین با یک مهمان ناخوانده رو به رو می شود، رجب به خانه ی نارین آمد...
خلاصه داستان سریال مرحمت دوبله فارسی
مرحمت سریالی با ژانر دراما که داستانش از یک رمان معروف اقتباس شده است. نقش اصلی این داستان دختری به نام نارین است که در یک خانواده بسیار فقیردر دهکده ی کوچک زندگی می کند؛ پدری الکلی و بی اخلاق دارد که مدام در حال آزار دادن زن و سه فرزند خود است. نارین یک خواهرو یک برادر دارد. پدرش مانع درس خواندن نارین با استعداد می شود و او را مجبور به ترک تحصیل می کند. نارین برای آنکه از دست پدرش و زندگی نکبت باری که داشت راحت شود، به تنهایی به استانبول فرار می کند. او با تلاش و پشتکار ادامه تحصیل می دهد و وکیل خبره و موفقی می شود. در حال حاضر نارین در یک شرکت حقوقی معتبر وکیل است. نارین در این مسیر با دختری ثروتمند به نام دنیز آشنا می شود، دنیز با او دوست شده و مانند یک خواهر از او حمایت می کند واو را برای زندگی به خانه ی خود می برد. دنیز یک خواهر کوچکتر دارد که بعد از مدتی به استانبول می آید، و دوست پسرش فیرات را معرفی می کند. فیرات عشق اول نارین بود و نارین از دیدن او منقلب می شود. از طرفی نارین بعد از سالها بی خبری از خانواده ای که ترکشان کرد حالا می خواهد از حال آنها بیشتر بداند...
برای تماشای قسمت های کامل سریال و همچنین سریالهای ترکی دیگر با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Gold
@OTV Drama
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : [ Ссылка ]
Telegram : [ Ссылка ]
Facebook : [ Ссылка ]
@marhemat @turkish serial @turkish doble @persian doble @Özgü Namal @Narin @Ibrahim Celikkol @Firat @Burçin Terzioglu @Deniz Tunali @Mustafa Üstündag @Sermet Karayel @Yasemin Kay Allen @Irmak @Elif Ceren Balikçi @Erkan Kolçak Köstendil @Mehmet Yilmaz @Dilara Aksüyek @Sadiye
Ещё видео!