حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
[ Ссылка ]
Instagram: Https://www.instagram.com/deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ـــــــــــــــــــــــــ
موج نو سینمای ایران
اولین دوربین فیلمبرداری یا همون دستگاه سینماتوگراف در زمان مظفرالدین شاه قاجار و در سال 1279 وارد ایران شد. در واقع این دوربین به دستور مظفرالدین شاه و توسط ابراهیم خان عکاس باشی به ایران اومد. مؤرخان سینمایی این تاریخ رو مبدا سینمای ایران می دونند.
دو دهه بعد در سال 1309 اولین فیلم بلند ایرانی به نام «آبی و رابی» ساخته شد و در سال 1312 هم نخستین فیلم ناطق ایرانی یعنی «دختر لر» ساخته شد. این هنر و صنعت نوظهور به مرور از نظر تکینکی و داستان گویی سر و شکلی پیدا کرد، کم کم آدم های این حرفه در زمینه ی فیلمسازی صاحب مهارت شدند و تا چند دهه بعد یعنی دهه های 30 ، 40 و 50 سینما به بخشی از زندگی مردم تبدیل شد. سینمای تجاری اون دوران کم کم فاکتورهای ثابتی پیدا کرد: فاکتورهایی مثل عشق پسر فقیر و دختر پولدار، انتقام و تجاوز، رقص، زد و خورد توی کافه، قهرمان جوانمرد و یکه بزن، پیرمرد هیز و بامزه و غیره .
البته در کنار این ها و مهم تر از همه وجود ستارگان سینما در یک فیلم، فاکتورهای اصلی فروش بودند. سینما محلِ حضور ستارههایی بود، که مردم برای دیدن فیلمهاشون صف می¬کشیدند.
در همین دوران و موازی با رشد سینمای تجاری، فیلمسازانِ جوانی ظهور کردند. اونها فیلم هایی ساختند که هیچ شباهتی با آثار تجاری اون زمان نداشتند. یا مثلا از این فاکتورهای فروشی که اسم بُردیم، مثل حضور ستارگان سینما، استفاده نمی کردند یا به شکلِ متفاوتی استفاده می کردنن. اون ها کارگردانان مستعدی بودند که امروزه می تونیم اون ها رو فیلمسازان مؤلف بدونیم. اون ها جریانی رو به راه انداختند که امروزه بهش موج نوی سینمای ایران گفته میشه
شروع موج نوی سینمای ایران رو معمولاً از سال 1348 خورشیدی و با دو فیلم می دونند: «گاو» ساخته¬ی داریوش مهرجویی و «قیصر» ساخته ی مسعود کیمیایی. دو فیلمساز از دو خاستگاه کاملا متفاوت.
داریوش مهرجویی که در دانشگاه UCLA آمریکا فلسفه خونده بود، بعد از بازگشت به ایران در سال 1346 اولین فیلمش رو میسازه، فیلمی به نامِ الماسِ 33. فیلمی در ژانر جنایی اکشن که با توجه به هزینه ی بالای ساختش در گیشه شکست خورده بود.
از اونطرف، مسعود کیمیایی فیلمسازی رو با دستیاری ساموئل خاچیکیان در فیلم «خداحافظ تهران» شروع کرده بود، در سال 1345 . بعد هم در سال 1347 فیلم «بیگانه بیا» رو میسازه که از قضا اون هم در گیشه موفقیت چندانی رو کسب نمیکنه.
این معمولا چیزیه که در خیلی از کتابها مینوسن . ولی تاریخِ موجِ نوی سینمای ایران، یه مقدار قدیمیتر از این حرفهاست.
در دهه ی سی و در بینِ فیلمهای باب روز که توی اونها کلاه مخملی ها قهرمانان فیلم بودند فیلمی ساخته شد به نام «جنوب شهر». فیلمنامه ی این فیلم رو جلال مقدم نوشت. فیلمساز جوانی که بعدتر در دهه ی چهل با فیم های متفاوتی مثل «پنجره» و «فرار از تله» تونست جایگاه خودش رو به عنوان یکی از فیلمسازان موج نو در سینمای ایران تثبیت کنه. کارگردان فیلم «جنوب شهر» فرخ غفاری بود. این اولین فیلمی بود که فرخِ غفاری میساخت.
فرخ غفاری در فرانسه در رشته ی ادبیات تحصیل کرده بود . بعد از بازگشت به ایران اولین فیلمش رو با فیلم نامه ای از جلال مقدم ساخت. فیلم «جنوب شهر» در مقایسه با فیلم های اون زمان اثر متفاوتی بود. داستان فیلم درباره ی زن جوانی بود که بعد از مرگ همسرش برای گذران زندگی در کافه ای در جنوب شهر مشغول کار می شه. این فلم تصویر متفاوتی از جنوب شهر رو نمایش می داد که در سایر فیلمهای اون زمان دیده نمیشد. فیلم در همون سال ها توقیف شد و بعد از پنج سال در 1342 با اعمال سانسورهایی و با اسمِ جدیدِ «رقابت در شهر» به نمایش در اومد.
آخرین فیلمی که فرخ غفاری ساخت «زنبورک» در سال 1354 بود که طنز اون تا حدِ زیادی به آثارِ پازولینی شباهت داشت.
در همون سال یک فیلم دیگه ای ساخته شد که به طور جدی آغازگرِ موج نوی سینمای ایرانه. فیلمِ «خشت و آینه». ساخته ی ابراهیم گلستان. این اولین فیلم بلند سینماییِ ابراهیم گلستان بود. گلستان در سال 1336 استودیو گلستان رو تأسیس کرده بود. اون قبل از «خشت و آینه» مستندهای خوبی مثل «یک آتش»، «موج، مرجان، خارا»، «تپه های مارلیک» و «گنجینههای گوهر» رو ساخته بود.
فیلم «خشت و آینه» داستان یک راننده ی تاکسی به نام هاشم رو روایت می کنه که روزی زنی سوار تاکسی اش می شه و بعد از پیاده شدن بچه ای رو توی ماشینش جا می گذاره. هاشم تلاش می کنه مادر بچه را پیدا کند اما موفق نمی شه و در ادامه اتفاقاتِ جالبی میافته
در فیلم «خشت و آینه» گلستان دوربین رو به مکان های واقعی و بینِ مردم کوچه و بازار میبره. بازیگران بسیاری در این فیلم بازی می کردند که اکثرِ اونها بازیگران تئاتر و رادیو بودند
بعد از اینکه بودجهی فیلم تامین شد، ساخت اون رو بر عهدهی فروغِ فرخزاد میزاره. فروغ از سال 1337 به ابراهیم گلستان معرفی شده بود و در استودیو گلستان کار می کرد. فیلم «خانه سیاه است» در سال 1341 به کارگردانی فروغ فرخزاد ساخته شد. فیلمبرداری این فیلم 12 روز طول کشید و در 30 بهمن 1341 در هشتاد و دومین جلسه ی کانون فیلم به نمایش در اومد. این فیلم در جشنواره اوبرهاوزن به عنوان بهترین فیلم مستند انتخاب شد.
در همون روزها بود که یک اسمِ دیگهای ظهور کرد، یک اسمِ جدید در بینِ فیلمسازانِ موجِ نو: فریدون رهنما. فریدون رهنما در دانشکده ی ادبیات سوربن و در مدرسه ی فیلمسازی پاریس تحصیل کره بود. او در زمینه ی شعر مدرن از چهره های تآثیرگذار بود و اولین کسی بود که واژگان سینمایی فارسی رو به جای واژگان انگلیسی و فرانسوی پیشنهاد داد. مثل «نما» به جای «پلان» یا «شات»، «نمای درشت» به جای «کلوس آپ»، «نمای دور» به جای «لانگ شات» و «راه د
Ещё видео!