Be Friended Curse
من به عنوان یک دانجویه سال آخری روان شناسی برای گذروندن تابستون و انجام کار تابستونی دنبال کار میگشتم که با یه پیشنهاد کاری رو به رو شدم.
یک پدری از من دعوت کرده بود که به خونشون که خارج شهر بود برم و تابستون رو اونجا بگذرونم و بهش کمک کنم ارتباطش با دخترش بهتر بشه.
چند وقتی بود دخترش رفتارتیه عجیبی داشت و نمیتونست باهاش ارتباط برقرار کنه.
منم قبول میکنم و میرم.
همون اول پشیمون شدم که وارد اون خونه شدم.
هیچ چیز اون خونه عادی نیست...
حتمی با هدفون ببین.
همون اول پشیمون شدم از رفتن به اون خونه...
Теги
اخطاراحتمالحمله قلبیهلیکوپترشیطانیدارکخبرنگارجنگلمنطقهادیان شیطانیشیطان پرستیهمسربازی ترسناکخیل یترسناکاستریم بازی ترسناکهدفونهمراهم بیاترسناک ترین بازی سالقایم شوفرار کنبمیرOutlast 2OutlastHorror gameScary gameJumpscareScaryDevilPanicPanic pulseهمون اولپشیمون شدموارد اونخونه شدمنفرینجادوگرجنگل تاریکBe friended curseCurse