نارین به یاد می آورد که آن سالها چگونه فیرات مجذوب نارین شده و متوجه عشق او می شود. بهادر هم که عاشق نارین است موجب آزار و اذیت آنها می شود. برادر نارین مهمت حالا دیگر نمی تواند فوتبال بازی کند و این موقعیت تحصیلی نارین هم به خطر انداخت. فیرات هم به نارین دلداری می دهد و او را تشویق می کند که از آرزوهایش نگذرد. دختر بچه ای که سرمت برای نمایش خود اجاره کرده حالا روی دستشان مانده و سرمت او را به خانه ی دنیز می آورد و به آنها می سپارد. دنیز به روابط نارین و فیرات شک می کند، او باور نکرده که این فیرات همان عشق گذشته ی نارین نیست، و از پنهان کاری نارین ناراحت است. از طرفی دنیز به دوست پسر خود هم مشکوک است با نارین به آتلیه جان می رود وآنجا که یک دختر دیگر را می بیند و می فهمد که جان به او خیانت می کند. سرمت که آنها را تعقیب می کند به نظر می رسد نقشه های دیگری در سر دارد...
دنیز که در رابطه اش خیلی تعادل ندارد فکر می کند جان را برای همیشه از دست داد. فیرات قبل از اینکه با ایرماک به مزرعه برود برای دیدن نارین به خانه ی نارین آمد و باز هم گذشته شان زمان حال را تحت تآثیر قرار داد. نارین سعی می کند که احساساتش را کنترل کند و به فیرات اجازه نداد که مانند گذشته به او نزدیک شود. او می داند فیرات رابطه ی خوبی با ایرماک ندارد. علی رغم اینکه ایرماک برای آینده شان برنامه ریزی کرده فیرات فکرهای دیگری در سر دارد. کارکنان سرمت هم که همیشه مراقب رفت و آمد های نارین و دنیز هستند، آنها را به یک شام اجباری با سرمت هم می برند. سرمت می گوید که آن بچه را باید خودشان بزرگ کنند...
خلاصه داستان سریال مرحمت دوبله فارسی
مرحمت سریالی با ژانر دراما که داستانش از یک رمان معروف اقتباس شده است. نقش اصلی این داستان دختری به نام نارین است که در یک خانواده بسیار فقیردر دهکده ی کوچک زندگی می کند؛ پدری الکلی و بی اخلاق دارد که مدام در حال آزار دادن زن و سه فرزند خود است. نارین یک خواهرو یک برادر دارد. پدرش مانع درس خواندن نارین با استعداد می شود و او را مجبور به ترک تحصیل می کند. نارین برای آنکه از دست پدرش و زندگی نکبت باری که داشت راحت شود، به تنهایی به استانبول فرار می کند. او با تلاش و پشتکار ادامه تحصیل می دهد و وکیل خبره و موفقی می شود. در حال حاضر نارین در یک شرکت حقوقی معتبر وکیل است. نارین در این مسیر با دختری ثروتمند به نام دنیز آشنا می شود، دنیز با او دوست شده و مانند یک خواهر از او حمایت می کند واو را برای زندگی به خانه ی خود می برد. دنیز یک خواهر کوچکتر دارد که بعد از مدتی به استانبول می آید، و دوست پسرش فیرات را معرفی می کند. فیرات عشق اول نارین بود و نارین از دیدن او منقلب می شود. از طرفی نارین بعد از سالها بی خبری از خانواده ای که ترکشان کرد حالا می خواهد از حال آنها بیشتر بداند...
برای تماشای قسمت های کامل سریال و همچنین سریالهای ترکی دیگر با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Gold
@OTV Drama
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : [ Ссылка ]
Telegram : [ Ссылка ]
Facebook : [ Ссылка ]
@marhemat @turkish serial @turkish doble @persian doble @Özgü Namal @Narin @Ibrahim Celikkol @Firat @Burçin Terzioglu @Deniz Tunali @Mustafa Üstündag @Sermet Karayel @Yasemin Kay Allen @Irmak @Elif Ceren Balikçi @Erkan Kolçak Köstendil @Mehmet Yilmaz @Dilara Aksüyek @Sadiye
Ещё видео!