سالک در سلوک در پی آن نیست که چیزی به او بدهند، بلکه باید داشتهٔ خویش را شناسایی کند و بیابد. معرفت آموزشی نیست، بلکه وصولی، تحقق، قربی و بازیافت زمینههای درونی با راهنمایی مربی است. سالک در سلوک، نخست خود را مییابد و سپس خود را از دست میدهد. کسی که استعداد سلوک ندارد اما «دانش سلوک معنوی» میخواند همانند موسیقیدانی است که دستگاههای موسیقی را آموخته است اما صدایی خوش ندارد و علم وی برای خود او کارایی ندارد. نخستین اصل سلوک این است که سالک باید استعداد ذاتی داشته باشد و با وجود استعداد ذاتی است که باید در پی مربی بود تا راه کشف داشتههای باطنی را با تهذیب، تزکیه، تستهای شبانه، ریاضت و خلوت به دست آورد.
داشتن استعداد سلوک با دوست داشتن عرفان و خوشامد از آن تفاوت دارد و بسیاری از خوشامدها هوسی بیش نیست و با نهاد، طبع و جبلی فرد هماهنگی ندارد. البته این نکته هست که اگر کسی مدتی دراز با عارفی همنشین شود رنگ و بوی عرفان را میگیرد و در مثَل اگر دودش را نگیرد دوغش را میخورد ولی سخن ما از کسانی است که میتوانند به نهایت کار رسند و در زمرهٔ انبیا و اولیای الهی قرار گیرند و اهل غیب، تمکین و تصرف شوند. سالک باید در عرفان چکیده باشد نه چسبیده و تنها کسی چکیدهٔ عرفان است که توانمندی، کارآمدی و استعداد آن را داشته باشد.
سالک افزون بر آن که استعداد سلوک دارد، چنین است که در سلوک دارای شگرد و کارویژهای است و وی باید شگرد نهاد خویش را بشناسد تا بتواند با پرداختن به آن، با سرعت بیشتری سیر داشته باشد و سازگار با آن به شیار وجود خویش و حفر چاه درون خود همت گمارد تا به زلال معرفت رسد وگرنه نهاد وی به خشکی میگراید.
محبان برای یافت معرفت دارای اقسامی متفاوت با کارویژه و شگردی خاص هستند. گروهی از آنان با صدق، صفا، یقین و اعتمادسازی و حفظ زمینههای اخلاقی است که رشد مییابند. چنین کسانی به خاطر اطاعتپذیری از عالمی ربانی و باور به وی و پیگیری اشارههای اوست که به طور قهری به خیرات و مغیبات دست مییابند. برخی از محبان باید اهل تمرین، ریاضت و ذکر شوند تا نتیجه بینند. این دو طریق، صفا، صمیمیت، فروتنی و افتادگی را برای سالک در پی میآورد و غرور، منیت، کبر و نخوت را از او دور میکند. گروهی نیز با عمل به توصیههای عارفان و استفاده از تجربهٔ آنان است که خیر میبینند. اگر سالک محبی بتواند هم صفا و صداقت را داشته و هم توصیهپذیر باشد و هم توفیق درک استاد را بیابد، موفقیت وی درصد بالاتری دارد.
بعضی از سالکان به سیر و سفر میپرداختند و با سیاحت زمین، پیجوی حقیقت میگشتند و قهری است که در سفر، هم مشکلاتی باشد و هم خیراتی. آنان هر جا میرسیدند و عالم یا عارفی را میدیدند مدتی نزد وی میماندند و از او بهره میبرند و سپس ادامهٔ مسیر میدادند.
پارهای از سالکان نیز مسیر «خدمت» را برمیگزیدند و تنها خدمت مینمودند و بس بی آنکه حتی درس بخوانند.
هستند کسانی که راه «انکسار» را برمیگزینند. آنان خودشکنی میکنند تا در نظر دیگران محترم و بزرگ به حساب نیایند.
عدهای از سالکان نیز مجاهد میگردند و بلایا و مکافاتهای بسیاری را به جان میخرند و هر سختی را تحمل میکنند بدون آن که چانهای بزنند، بخلی بورزند، بازی در آوردند، زرنگی نمایند یا خود را چند شغلی سازند.
آیت الله محمد رضا نکونام فیلسوف عصر حاضر با بیش از هشتصد اثر علمی نوپدید
Ещё видео!