راز سلاخی شدن مرد تهرانی در محله نارمک | با پسری سکس داشتم که جای پسرم بود! | پرونده جنایی ایرانی
۱۴ مهره ساله ۱۴۰۲
فهمیه ی ۴۲ ساله با صدایی گریون با پلیسه ۱۱۰ تماس گرفتو گفت
همین الان ۳ تا مرده نقاب دار با لباسایه مشکی وارده خونمون شدن
یکیشون منو گرفتو دو تایه دیگه حمله کردن سمته شوهرم
با چاقو و قمه و هرچی که دمه دستشون میومد شوهرمو زدنو بعدش سریع ۳ تایی از خونمون فرار کردن
منم تهدید کردن که اگه صدام در بیاد یا به پلیس حرفی بزنم
سره یه فرصته مناسب دوباره برمیگردنو همین بلارو سره منم میارن
ولی وقتی رفتن
من به حرفشون گوش نکردمو سریع با شما تماس گرفتم
بلافاصله بعد از قطع شدنه این تماس نیروهایه امدادی و مامورایه پلیس راهیه آدرسه مورده نظر که یه خونه ی ویلاییه قدیمی ساز تویه محله ی نارمکه تهران بود شدن
وقتی نیروهایه اورژانس وارده خونه ی مورده نظر شدنو
بالایه سره بهزاده ۴۵ ساله رسیدن
خیلی زود متوجه شدن
با ضربه هایه عمیقه چاقویی که بهش وارده شده
جونشو از دست داده و دیگه کاری از دسته پزشکا ساخته نیست
مامورایه پلیسی که تویه صحنه حضور داشتن
موضوعو به بازپرسه جناییه تهرانم اعلام کردن
خیلی زود بازپرسم به همراهه اکیپی از کاراگاهایه زبده ی اداره ی آگاهی به محله حادثه رسیدنو تحقیقات شروع شد
پزشکه تیمه جنایی با بررسیه جسد اعلام کرد
حدوده ۲ ساعت از زمانه مرگه مقتول میگذره
با توجه به تعداده زخمایی که رویه بدنش هستو آثاره کبودیه دوره گردنش احتمالا قاتلین با مقتول خصومته شخصی داشتن
بعده تموم شدنه گفته هایه پزشکه تیمه جنایی
بازپرس دستور داد جسد برایه آزمایشاته سم شناسی به پزشکیه قانونی منتقل بشه
موضوع برایه بازپرس خیلی عجیب به نظر میرسید
چرا که هیچ چیزه قیمتی ای از خونه به سرقت نرفته بود
علاوه بر اون هیچ آثاری از وروده زوری به خونه وجود نداشت
با اینحال بازپرس صبر کرد حاله فهیمه بهتر بشه و بتونه صحبت کنه
حدوده نیمه ساعته بعد فهیمه شروع به صحبت با بازپرس کردو گفت
طرفایه ساعته ۷ بعد از ظهر بود که ۳ نفر با چاقو قمه از دره ورودیه خونمون اومدن داخل
با اینکه خونمون قدیمی سازه
مادره خونمونو ضده سرقت کرده بودیم
ولی این ۳ نفر به راحتی با یه ورق عکسه رادیولوژی درو باز کردنو اومدن داخل
منو بهزاد وسطه هاله خونه نشسته بودیمو داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم
وقتی چشمون به این سه نفر که صورتاشونو با ماسک پوشونده بودن خورد
جفتمون جا خوردیم
انقد این اتفاق سریع افتاد که فرصته عکس العمل نداشتیم
من وقتی به خودم اومدم دیدم فقط دارن با چاقو قمه بهزادو میزنن
هیچ کاری ازم بر نمیومد
فقط جیغ میزدمو کمک میخواستم
ولی فایده ای نداشت و اونا بهزادو کشتن
بعدشم منو تهدید کردنو از خونه خارج شدن
فهیمه میگفت تا اونجایی که من میدونم
هیچ کسی با بهزاد هیچ مشکلی نداره
چون بهزاد یه کارمنده ساده ی اداریه و اصلا با کسی در ارتباط نیست که باهاش مشکل داشته باشه
بعده تموم شدنه گفته هایه فهیمه
شکه بازپرس به این زن بیشتر شد
چرا که اولا حرفایی که میزد به نظر میومد یه مقدار بزرگ نمایی داخلشه
دوما اصلا اشاره ای به دلیله کبودیه دوره گردنه بهزاد نکرد
برایه همین بعد از تموم شدنه کاره اکیپه جنایی تویه محله جنایت
بازپرس دستور داد
رفتاره فهیمه به صورته نامحسوس زیره نظر گرفته بشه
علاوه براین دستور داد
خطه تلفنه فهمیه و بهزاد مورده بررسی قرار بگیره تا مشخص بشه چیزه مشکوک تری وجود داره یا نه
چن روزی ازین ماجرایه دردناک گذشت
بلخره نتیجه ی آزمایشاته سم شناسیه پزشکیه قانونی اعلام شد
تویه بدنه بهزاد دزه خیلی زیادی دارویه خواب آور وجود داشت
با اعلامه این نتیجه شکه بازپرس داشت به یقین تبدیل میشد که جوابه استعلامه خطه تلفنه بهزادو فهیمم به دسته بازپرس رسید
بررسیه آخرین تماسایه بهزاد هیچ چیزه مشکوکی نداشت
ولی فهرست تماسایه فهیمه نشون میداد این زن مدت هاس با پسره ۲۵ ساله ای به اسمه ارمان ارتباطه سیاه داره
روزه حادثه ام مدام باهم در ارتباط بودن
دیگه جایه هیچ شکی وجود نداشت که بهزاد قربانیه عشقه سیاهه فهیمه شده
برایه همین بازپرس به سرعت دستوره بازداشته فهیمه و آرمان رو صادر کرد
با صادر شدنه این دستور
در عرضه چن ساعت هردو نفر بازداشت شدنو به اداره ی آگاهی منتقل شدن
وقتی بازجویی ازین دو نفر شروع شدو متوحه شدن دیگه راه فراری وجود نداره
هردو به قتلی که با همکاریه هم انجام داده بودن اعتراف کردن
فهیمه میگفت
منو بهزاد حدوده ۲۰ ساله پیش باهم ازدواج کردیم
خیلی تلاش کردیم بچه دار شیم ولی فایده ای نداشتو به خاطره مشکلاتی که جفتمون داشتیم صاحبه بچه نشدیم
همین بچه دار نشدنم باعث شده بود هیچ هیجانی تویه زندگیمون نباشه
مدام سره هر مسئله ی کوچیکو بزرگی باهم درگیر بودیمو بهم میپریدیم
اوایل دعواهامون لفظی بود
ولی این اواخر کار به جایی رسیده بود که بهزاد رویه من دست بلند میکرد
از طرفی چون خونه ی پدرو مادرمم کوچیک بودو شرایطه این نبود که برم پیششون زندگی کنم
مجبور بودم بسازمو از بهزاد جدا نشم
چن ماه پیش یه روز که باهم دعوامون شده بود
طبقه معمول بهزاد روم دست بلند کردو کتکم زد
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
[ Ссылка ]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:[ Ссылка ]
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:[ Ссылка ]
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:[ Ссылка ]
📽️خفاش شب:[ Ссылка ]
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:[ Ссылка ]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل
Ещё видео!