قصه های "حاجی بادوم" واگویه های زندگی و آداب و رسوم مردم خونگرم، سخت کوش و باصفای یزد است. شهری که از دیرباز دارالعباده اش می نامند. با بادگیرها وگلدسته هایش که در هر گوشه و کنار خنکای محبت و بوی ایمان را می پراکنند و به مسافرانی که از افق می رسند، خوش آمد می گویند.
با کوچه های تنگ به پهنای تاریخ، با معماری رمزآلود و مسحورکننده اش که حسی در تو می آفریند و تو را به عمق داستانهای هزار و یک شب می برد. بازارهایش که قلب تپنده شهر است و خون را در شاهرگ زندگی به جریان می اندازد. شیرینی هایش که کام هر رهگذر خسته تاریخ را شیرین نموده و لهجه اش که شیرین و زبانزد است.
حال "حاجی بادوم" که عمری است با زندگی سنتی خو گرفته و چندان با زندگی پیشرفته آشنا نیست از یزد می گوید. از بوده ها و نبوده ها، از دیده ها و شنیده ها و نیز به اقتضای سنش از بایست ها و نبایست ها.
" حاجی بادوم" در عین حال که ساده و صمیمی است، پخته و دانا نیز هست. او همه را دوست دارد. هر جای دنیا که باشی قصه های او تو را به عمق زندگی خود می برد. با تمام جزئیات و آن چه دوست داری و باید بدانی. به میهمانی اش بیا! او که تو را به نوشیدن چای و نبات یزدی همراه با چاشنی قصه هایش دعوت کرده است.
Facebook Address:
[ Ссылка ]
Ещё видео!