دو ترانه از ایرج بسطامی
بخت بیدار 00:00
آهنگساز: محمد میرنقیبی
ترانهسرا: نظام فاطمی
دستگاه سهگاه
بیداد زمان 06:03
آهنگساز: پرویز یاحقی
ترانهسرا: بیژن ترقی
راجه و عشاق بیات اصفهان
متن ترانه اول:
نه بتابد به شام من ماهی، نه بخت همراهی
در این بیابان ماندم سرگردان
فتادم از پا بیسامان
نه کسی میرسد به فریادم، نه میکند شادم
فروغ شمعی گریان و لرزان
ز کلبههای دهقانان
چو تو دادی بر بادم
همه بردند از یادم
به شرار غمم تو نشاندی
به جهان جنون تو کشاندی
چو از دیار آشنایی راندی
دگر مرا به بر نخواندی
منم اکنون در این صحرا
من و این شام جانفرسا
من و یک دل، دل و صد غوغا
به جز صدای قلب من که میتپد به یاد دلبر
به گوش من نمیرسد در این میان صدای دیگر
دلا مرو چنین از دست
که روزن امیدی هست
متن ترانه دوم:
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیدهی پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو همآغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا
دلدادهی رسوا
گویمت چرا فسردهام
در گل نه صفایی
باشد نه وفایی
جز ستم ز وی نبردهام
بار غمش در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شود نوگل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم
وین پیکر بیجان
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
Ещё видео!