خانواده ی تکین با شوکت به دادگاه می روند. گلشن هم آمده و از شوکت عذرخواهی می کند. آنها منتظر آمدن فرخنده هستند. فرخنده فقط به خاطر اینکه فکر کرده شوکت با صدف نامزد کرده است، به دادگاه نمی رود. لیلا برای دیدن خانه ی اجاره ای رفته که سر از ویلای قدیمی اوعوز در می آورد. اوعوز از او طلب بخشش می کند و اعتراف می کند کارهای ناتمامی دارد که با خرید این ویلا می خواهد آنها را جبران کند. لیلا می گوید رابطه ی جدیدی را آغاز کرده و دیگر برای این کارها دیر است. لیلا به خانه بازمی گردد و با علیرضا حرف می زند و می گوید می خواهد هر چه سریع تر با ناظمی نامزد کند و شاید برای ادامه ی زندگی به ازمیر و یا حتی افیون برود. ارکان از زندان آزاد شده و با شوکت قرار ملاقات می گذارد تا او را ببیند. ارکان تصمیماتی گرفته و با شوکت در میان میگذارد. شوکت نظر علیرضا را راجع به این تصمیمات جویا می شود. از طرفی فرخنده به دنبال پیداکردن ناظمی است تا در مورد خانواده ی لیلا با او حرف بزند. نجلا و لیلا باهم حرف می زنند و نجلا از او می پرسد چرا از دیروز تا الان رفتارت تغییر کرده است .....
خلاصه داستان سریال برگریزان
علیرضا خان مردی متعصب، بافرهنگ و معتقد است. او بعد از بازنشستگی، به خاطر قبولی دخترش نجلا در دانشگاه استانبول تصمیم می گیرد به همراه خانواده اش به خانه پدری در استانبول نقل مکان کند. غافل از اینکه در این شهر، اتفاقات بسیاری در انتظارشان است و خانواده اش که به آن اهمیت زیادی می دهد، به خطر خواهد افتاد. خانه ی علیرضا ویلایی قدیمی است و قدمت تاریخی دارد. ازدواج پسرش باعث ورود فرخنده به این خانواده شده که رفتار و سبک زندگی اش با باورها و اعتقادات علیرضا تفاوت دارد و .....
برای تماشای قسمت های بعدی سریال و همچنین سریالهای ترکی دیگر با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : [ Ссылка ]
Telegram : [ Ссылка ]
Facebook : [ Ссылка ]
@turkish serials @bargrizan @yaprak dökümü @ Halil Ergün @Ali Riza Tekin @Güven Hokna @Hayriye Tekin @Bennu Yildirimlar @Fikret Tekin @Gökçe Bahadir @Leyla Tekin @Fahriye Evcen Özçivit @Necla Tekin @Deniz Çakir @ Ferhunde
Ещё видео!