بسیاری از مردم با مرگ طبیعی نمیمیرند؛ به این معنا که خداوند به آنان عمری بیش از این داده اما گویی او با زندگی ناآگاهانهٔ خود سبب مرگ تدریجی و زودرس خود گردیده است. این روزها به گونهای شده است که برخی از مردم وقتی به ظاهر میمیرند در میان قبر زنده میشوند؛ چرا که او در واقع نمرده بود و دانش پزشکی امروز قدرت تشخیص زنده بودن او را ندارد. وی به صورت موقت دچار ایست قلبی شده است و قلب وی بعد از مدتی دوباره به حرکت و تکاپو در میآید. علم پزشکی امروز هنوز مردهشناس نیست و قلب ایستاده را مُرده میخواند در حالی که قلب میتواند حتی پس از ایست طولانیمدت دوباره تپش بگیرد. هستند انسانهایی که در قبر زنده میشوند و در آنجا خود را زنده میبینند اما راهی برای فرار به بیرون ندارند و با حالتی رقتبار جان میدهند و به فشارهایی مبتلا میشوند که فشار قبر در برابر آن چیزی نیست. وی فرشتهٔ مرگ را در آن قبر پیش چشم خود میبیند.
این امر به قدری دشوار است که باید از خداوند خواست به هر صورتی که خود میخواهد او را از دنیا ببرد ولی او را پاک کند و سپس خاک کند و دیگر در قبر زندهاش نسازد تا مجبور شود با ناخنهایش لحد را بشکافد در حالی که افسوس! هرچه چنگ بزند راه به جایی نمیبرد و تنها با چنگ زدنش انگشتان خود را میشکند. کسی که روی زمین نمیتوانست دقایقی محدود بر خود فشار آورد، چهطور میخواهد با چنگ و دندان قبری با خروارها خاک و بتون را باز کند. آن جاست که فشار قبر دنیایی او را با وحشت و اضطراب میمیراند! علم پزشکی امروز هنوز نمیداند به چه کسی مرده میگویند و به محض ایست قلبی جواز دفن را
صادر میکند؛ در حالی که چه بسا ممکن است دوباره این قلب به راه افتد. صاحبان عزا روی قبر وی آب میریزند و میروند و گمان میکنند کار تمام شده است ولی ناگهان قلب آن فرد به راه میافتد. قلب چنین افرادی همانند باطری برخی از ساعتهاست که تمام میشود ولی به ناگاه پس از گذشت چند روز به کار میافتد. خاکها دارای تنفسهایی خاص است و بعضی قلبها با قرار گرفتن در آن خاکها حساسیتی که دارند را از دست میدهند و دوباره حرکت میکنند.
به عبارت دیگر، برخی قلبها بهگونهای حساس است که اگر آن را درون تابوت یا در مسجد بگذراند حرکت نمیکند ولی با قرار گرفتن در خاک و با برخورد با تنفس خاکی و ارضی است که به ناگاه به راه میافتد. بهترین راه برای این که انسان به چنین مرگی دچار نشود این است که مشکل خود را با خداوند حل کند و بداند که هیچ کس جز خداوند پناه او نیست و نمیتواند به فریاد او برسد. در آن جا هیچ یک از امور ناسوتی به کار نمیآید و تنها عشق الهی است که به فریادش میرسد. البته به طور قهری کسی که به آن بلا مبتلا میشود توشهای از عشق الهی با خود به همراه ندارد و اگر میداشت خداوند او را در قبر نمیمیراند و به طور طبیعی جانش را میگرفت. خداوند آنانی را که دوست دارد این گونه از دنیا نمیبرد.
به هر روی، بیشتر مرگهایی که امروزه رخ میدهد اخترامی و غیر طبیعی است و فرد دارای عمر خدادادی بیش از آن است اما وی با سوء اختیاری که در زندگی دارد سبب کوتاهی عمر خود میگردد.
منبع: آیه آیه روشنی
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام
Ещё видео!