بازخوانی زیبای یک تصنیف قدیمی توسط حمید رضا منفرد
یا رب در این غوغای هستی
دنیای عشق و شور و مستی
دستی نگیرد دست من
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
دین و دل از کف داده ام
در پای رفتن خار ناکامی شکسته
یا رب دل غمدیده ام در خون نشسته
دستی نگیرد دست من
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
دین و دل از کف داده ام
هر آرزویی در دل افسرده ام پا میگذارد
از دست غم میمیرد و راه بلا را می سپارد
حالا که بیداد زمان از حد گذشته
حالا که دل ز این فتنه ها آزرده گشته
دستی نگیرد دست من
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
دین و دل از کف داده ام
[ Ссылка ]
[ Ссылка ]
Ещё видео!