👇برای مشاهده قسمت 141 لینک زیر را لمس کنید
[ Ссылка ]
👇برای مشاهده تمام قسمت ها لینک زیر را لمس کنید
[ Ссылка ]
👇 !به منظورعضویت در کانال یوتیوب ما، لطفاً اینجا کلیک کنید
[ Ссылка ]
نفس عروس کودکی بود که به تاجری فروخته شد. او که توسط شوهرش اسیر شده، با پسرش قربانی خشونت شده است. او نتوانست از دست شوهرش ودات فرار کند و هر تلاشی نتیجه منفی داشت. نفس تلاش می کرد تا هر ضرب و شتم ودات را تا آخرین لحظه تحمل کند و سعی می کرد پسرش را متقاعد کند که این فقط یک بازی است. برادر نفس، تنها خویشاوند او، هنگام نجات او جان باخته است. مصطفی تاجری از منطقه دریای سیاه به استانبول سفر می کند تا با ودات قراردادهای جدیدی ببندد و خانواده اش را نیز همراه خود می آورد. مصطفی و خانواده اش در خانه ودات می مانند و طاهر برادر جوان مصطفی متوجه می شود که نفس تحت تأثیر خشونت خانگی قرار گرفته است. متأسفانه طاهر نمی تواند کاری برای کمک به نفس انجام دهد. با این حال، نفس دوباره همان شب برنامه ریزی می کند تا از خانه فرار کند و با پسرش در ون طاهر پنهان می شود. برنامه او این است که پس از ترک خانه از ون خارج شود و زندگی جدیدی را با پسرش آغاز کند. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود، نفس وپسرش در پشت ون به خواب می روند. آنها خود را در ترابزون، دریای سیاه می یابند. طاهر این دو فراری را در ترابزون کشف می کند و خبرندارد که برای نجات آنها وارد نبرد بزرگی میشود.
#senanlatkaradeniz #سريال_هاى_تركى #سریال

свернуть