در هفتم آبان ماه سال 539 پیش از میلاد کورش بزرگ به همراه پسر مهتر خود وارد شهر بابل شد. مردم بابل به مناسبت سال نو و همچنین ورود شاهنشاه به داخل شهرشان جشنی باشکوه ترتیب داده بودند، آنها به پیشواز کورش و یارانش آمده و پیش پای ایشان شاخه های گل نثار میکردند. آنها از جان و دل به شاهنشاه درود میفرستادند و از شادی سر از پا نمیشناختند آنها کورش را فرستاده خدای خود مردوک میدانستند. کورش به بابل آمد و دستور نگارش منشور خود که امروزه به نام نخستین منشور حقوق بشر نیز شناخته میشود، صادر کرد. مطابق با دستور کورش مجسمه خدایانی که از شهرهای دیگر به بابل غنیمت آورده شده بودند به جایگاه خود بازگردانده شد، معابدی که در اثر بی توجهی نبونئید آسیب دیده بودند، ترمیم گشتند، یهودیان و دیگر مردمانی که در زمان لشکرکشی نبوکدنصر به عنوان برده به بابل آورده شده بودند، آزاد شدند و با هزینه کورش به میهن خود بازگشتند. کورش با نبونئید پادشاه مغلوب شده بابلی با مهربانی رفتار کرد و او را به عنوان ساتراپ کرمان برگزید. این چنین بود مرام و شیوه شاهنشاهی کورش. او برخلاف شاهان پیش از خودش به مردم مهر میورزید و با دادگری پادشاهی میکرد.
Ещё видео!