Not so long ago, a couple of friends started performing music together in Brooklyn, New York. They rearranged and performed a selected number of old Iranian folk pieces as well as some original tunes under their band name of “koubeh” led by Kaveh Haghtalab. After Covid, live music took a big hit and Koubeh was no exception. “Kook”, composed by Nima Farzaneh, was one of the original pieces that they produced. In the late summer of 2021, they recorded this piece in the memory of the good old days.
زمانی نه چندان دور، جمعی از دوستان همزبان در شهر بروکلین در نیویورک با هم موسیقی مینواختند و با نام “کوبه” و به سرپرستی کاوه حقطلب تعدادی از آثار فولکلور ایرانی را تنظیم و اجرا میکردند. چرخ روزگار چرخید و دنیا کرونایی شد و اجرای موسیقی زنده از رونق افتاد. همین شد که کوبه هم از کوبیدن ایستاد و امروز هرکدام از آن دوستان سرشان در دنیاهای دیگری گرم است. “کوک” یکی از آثاری بود که این گروه ساخت و اجرا کرد و آنرا به یاد روزهای با هم بودن در اواخر تابستان ۱۴۰۰ ضبط کردند.
Language: Farsi
Vocal: Sima Shahverdi ,خواننده: سیما شاهوردی
Music and lyrics: Nima Farzaneh,موسیقی و شعر: نیما فرزانه
نوازندگان:
Anoush Saboktakin : Guitarانوش سبکتکین - گیتار
Kaveh Haghtalab: Drums کاوه حقطلب : درامز
Nima Farzaneh: Accordion نیما فرزانه : آکاردئون
Yasi Omrani : Bass یاسی عمرانی : بیس
Sound Engineer: Hamidreza Maleki صدابردار: حمیدرضا ملکی
Video: Mehrdad Karamouz ویدئو: مهرداد کارآموز
Caligraphy: Mahsa Mortazavi خط: مهسا مرتضوی
* English credits at the end of the video
شعر:
سرش مست و دلش دشت و صدای خنده اش کوک
برش رفتم که آوازی دگر بهرش بخوانم
کمی گشت و دمی جست و به من گفت
برو آواز خود با دیگران خوان
با بغضی از ترانه، محزون از این زمانه
روبه دریا کردم و آهی کشیدم
شعر خود را دوباره، با شوری عاشقانه
با مرغان هوا کردم روانه
سرش مست و دلش دشت و صدای خنده اش کوک
برش رفتم که آوازی دگر بهرش بخوانم
کمی گشت و دمی جست و به من گفت
برو آواز خود با دیگران خوان
فرسخ ها دور ز کوی اش
دشتی گلگون چو روی اش
نسترن ها شاهدی بر شهد و بوی اش
بر زین اسبی از باد
پیکی خاموش ز فریاد
نغمه ی من پر کشید آرام به سوی اش
سرش مست و دلش دشت و صدای خنده اش کوک
برش رفتم که اوازی دگر بهرش بخوانم
کمی گشت و دمی جست و به من گفت
برو آواز خود با دیگران خوان
با بغضی از ترانه، محزون از این زمانه
رو به دریا کردم و آهی کشیدم
شعر خود را دوباره، با شوری عاشقانه
با مرغان هوا کردم روانه
Ещё видео!