اجرای موسیقی سنتی در بزرگداشت استاد مرتضی نیداوود
خواننده: شهلا سرشار، تکنواز تار: استاد مرتضی نیداوود
گروهنوازی با همکاری هنرمندان برجسته:
کمانچه: استاد مرتضی ورزی
سنتور: محمد حیدری
تار: پرویز رحمانپناه
ویلون: فرید فرجاد، لقمان ادهمی، بهروز پناهی
فلوت: ایرج طاهری
تنبک: سیامک پویان
اجرا در دستگاه ماهور (0:01)، آواز بیات ترک (25:07) و آواز اصفهان (34:05)ه
اشعار آواز از
فروغی بسطامی:
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است | چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است
من بدین طالع برگشته چه خواهم کردن | که ز مژگان سیاه تو نگونسارتر است
هر گرفتار که در بند تو مینالد زار | میبرد حسرت صیدی که گرفتارتر است
حافظ شیرازی:
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد | از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب | باز به پیرانهسر عاشق و دیوانه شد
مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل | در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت | چهره خندان شمع آفت پروانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری | حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
وصال شیرازی:
گل خرم و می صاف و در میکده باز است | لیک این ره کوته به تو ای شیخ دراز است
ای زاهد مغرور چه شد کاین در رحمت | بر روی همه بسته و بر روی تو باز است
بر گریه من خنده مزن ای که عزیزی | کاین عشق به هر گام بسی شیب و فراز است
محراب به آن طاق دو ابروی تو ماند | دل بی سببی نیست که دائم به نماز است
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع | بیچاره دل ماست که در سوز و گداز است
حافظ شیرازی:
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود | هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند | تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
جامی:
مرا عشقت چنان آزار كرده | كه از وصلت مرا بيزار كرده
عيادت مي كني بيمار خود را | مرا اين ارزو بيمار كرده
حافظ:
ما سرخوشان مست دل از دست دادهایم | همراز عشق و همنفس جام باده ایم
ما را بسی کمان ملامت کشیدهاند | تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست | نقش غلط مبین که همان لوح ساده ایم
تصنیفها:
ه«ای تیر غمت» از هلالی جغتایی و شیخ بهایی
ه«مرغ سحر» از ملکالشعرا بهار
ه«شاه من ماه من» از حسین پژمان بختیاری:
شاه من! ماه من! رحمتی به حال زارم
بفکن از روی خود روشنی به شام تارم
آخر ای نگارم این فغان و زارم چشم ژاله بارم را
ای گل زندگی بیش از این مکن تو خوارم
گریه تا کی؟ ناله تا چند؟ سوزدم دل و کارم شده مشکل
دود آهم ... بسته راهم ... چون رسم به ماهم
یار جانی من اگر نماید نگاهی
نماید از شفقت نگاهی به ماهی
از شب غم من آن مه زداید سیاهی
عمر من از غم شد طی
صبر و تحمل تا کی
خون شد دل
بت جانان تو مرنجان دل پژمان ز ستم به خدنگ جفا
اگرت افتد ره سوی گلستانها
برود گلها را سر به گریبانها
تو بدین خوبی دریغا که هستی عاری از روی وفا
Ещё видео!