با اینکه دلتنگت میشم عزیزم
ولی خوب شد رفتی بارتو بستی
مگه یادم میره با اون همه درد
چجوری زوری پیشم می نشستی؟
تو که سن و سالی نداری ای یار
یه دستت به پهلوت یه دست به دیوار
کی آخه تو خونش نقاب می بنده؟
دلم تنگه روته نقابو بردار
فکر می کنی خبر ندارم چی شده زهرا؟
فکر می کنی علی نمی دونه سیلی خوردی؟
فکر می کنی رو چادرت جا پارو ندیدم؟
فکر می کنی رو در رد خونا رو ندیدم؟
وا امّاه
خدانگهدار
علی از کوچه چیزی به رو حسن نیاری
خدا نگهدار
شبا بالا سر حسین یه کاسه آب بذاری
خدا نگهدار
فکر زینبم تو کربلا با آه و زاری
خدا واسه هیشکی نیاره مردم
خدا هیشکی داغ مادر نبینه
الهی تو فال کسی نیفته
بره رو قبر مادرش بشینه
با هر داغی میشه یه جوری سر کرد
ولی وای از داغ نبود مادر
خدا واسه هیشکی نیاره مردم
ببینی که صورت کبود مادر
منی که داغ مادرم آه صبرم برده
خدا شکر مادر من که زمین نخورده
شکر خدا کسی جلو روم لگد نزد بهش
شکر خدا کسی جلوم حرف بد نزد بهش
وا امّاه
باور ندارم
سر همین یه ضربه دیگه من مادر ندارم
باور ندارم
دیگه سایه مادرم رو روی سر ندارم
باور ندارم
پر و بال دلم رفته و بال و پر ندارم
#نوحه #نوحه_جدید
Ещё видео!