پیشگفتار، بحث سمبل ها در مثنوی داستان خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
شرح مثنوی مولوی توسط پیرجان
#پیرجان
ملاقات آن عاشق با صدر جهان
تشنه مینالد که کو آب گوار آب هم نالد که کو آن آبخوار
دفتر سوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۲۱۲
حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل
و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را
بانگ آبم من به گوش تشنگان همچو باران میرسم از آسمان
بر جه ای عاشق برآور اضطراب بانگ آب و تشنه و آنگاه خواب
دفتر ششم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۶
در معنی آنک مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان
آب حیوان خوان مخوان این را سخن روح نو بین در تن حرف کهن
دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۲۴
شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن
آن طوطی در قفص و نوحهی خواجه بر وی
قافیهاندیشم و دلدار من گویدم میندیش جز دیدار من
خوش نشین ای قافیهاندیش من قافیهی دولت توی در پیش من
حرف و صوت و گفت را بر هم زنم تا که بی این هر سه با تو دم زنم
آن دمی را که نگفتم با خلیل و آن غمی را که نداند جبرئیل
آن دمی کز آدمش کردم نهان با تو گویم ای تو اسرار جهان
دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۹۰
عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش
گر تو فرعون منی از مصر تن بیرون کنی در درون حالی ببینی موسی و هارون خویش
یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش
گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی پس چو حرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش
باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دلتریم رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش
خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش
حضرت مولانا ، دیوان کبیر، غزل ۱۲۴۷
اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل
گر بگوید زان بلغزد پای تو ور نگوید هیچ از آن ای وای تو
ور بگوید در مثال صورتی بر همان صورت بچفسی ای فتی
دفتر سوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۴۹
جواب اشکال
ای برادر قصه چون پیمانهایست معنی اندر وی مثال دانهایست
دانهی معنی بگیرد مرد عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
ماجرای بلبل و گل گوش دار گر چه گفتی نیست آنجا آشکار
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۷
سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن
ماجرای شمع با پروانه نیز بشنو و معنی گزین کن ای عزیز
گر چه گفتی نیست سر گفت هست هین به بالا پر مپر چون جغد پست
گفت در شطرنج کین خانهی رخست گفت خانه از کجاش آمد بدست
خانه را بخرید یا میراث یافت فرخ آنکس کو سوی معنی شتافت
گفت نحوی زید عمروا قد ضرب گفت چونش کرد بی جرمی ادب
عمرو را جرمش چه بد کان زید خام بی گنه او را بزد همچون غلام
گفت این پیمانهی معنی بود گندمی بستان که پیمانه ست رد
زید و عمر از بهر اعرابست ساز گر دروغست آن تو با اعراب ساز
گفت نی من آن ندانم عمرو را زید چون زد بیگناه و بیخطا
گفت از ناچار و لاغی بر گشود عمرو یک واو فزون دزدیده بود
زید واقف گشت دزدش را بزد چونک از حد برد او را حد سزد
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۸
اندرز کردن صوفی خادم را در تیمار داشت بهیمه و لا حول خادم
زاد دانشمند آثار قلم زاد صوفی چیست آثار قدم
دفتر صوفی سواد حرف نیست جز دل اسپید همچون برف نیست
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۵
مفتون شدن قاضی برزن جوحی و در صندوق ماندن و نایب قاضی ... ، دفتر ششم مثنوی ، قسمت ۱
[ Ссылка ]
خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
محتسب در نیم شب جایی رسید در بن دیوار مستی خفته دید
گفت هی مستی چه خوردستی بگو گفت ازین خوردم که هست اندر سبو
گفت آخر در سبو واگو که چیست گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست
گفت آنچ خوردهای آن چیست آن گفت آنک در سبو مخفیست آن
دور میشد این سال و این جواب ماند چون خر محتسب اندر خلاب
گفت او را محتسب هین آه کن مست هوهو کرد هنگام سخن
گفت گفتم آه کن هو میکنی گفت من شاد و تو از غم منحنی
آه از درد و غم و بیدادیست هوی هوی میخوران از شادیست
محتسب گفت این ندانم خیز خیز معرفت متراش و بگذار این ستیز
گفت رو تو از کجا من از کجا گفت مستی خیز تا زندان بیا
گفت مست ای محتسب بگذار و رو از برهنه کی توان بردن گرو
گر مرا خود قوت رفتن بدی خانهی خود رفتمی وین کی شدی
من اگر با عقل و با امکانمی همچو شیخان بر سر دکانمی
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۵۸
فروختن صوفیان بهیمهی مسافر را جهت سماع
از هزاران اندکی زین صوفیند باقیان در دولت او میزیند
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۵
تماس با ما از طریق ایمیل / Contact us
PR@hastiyeoryan.com
وبسايت ما / Website
[ Ссылка ]
فيسبوک / Facebook
[ Ссылка ]
فيسبوک / Facebook
[ Ссылка ]
ساند کِلاد ، برای فایل های صوتی / Sound Cloud
[ Ссылка ]
تلگرام / Telegram
[ Ссылка ]
تلگرام فایل های صوتی / Telegram
[ Ссылка ]
اینستاگرام / Instagram
[ Ссылка ]
Ещё видео!