ذکرپرداز با فراهم نمودن شرایط ذکر ـ همچون قصد قربت، توان استجماع، بودن در خلوت و پنهان داشتن ذکر خود ـ زمینهٔ آمدن یقین را در خود محقق نموده است. با هدفمندی ذکر و مراعات شرایط آن، یقین به خودی خود با آن میباشد. مهم این است که ذکرپرداز شرایط ذکر را بهدرستی محقق نموده باشد. یقین، بعد از قرب و مراعات شرایط و در مرتبهٔ نهایی عمل، پدید میآید. قرب، امری است که در اختیار ذکرپرداز است و نیازمند انصراف وی از غیر خدا و استجماع برای فراموشی دیگران میباشد؛ اما یقین در اختیار ذکرپرداز نیست.
قدرت انصراف
برای داشتن ذکری مستجاب، باید خلوت را به حقیقت داشت. اینکار نیازمند داشتن قدرت انصراف میباشد تا بتوان ذهن خود را از شلوغیهای قهری شهرها و زندگی مکانیکی و صنعتی انصراف داد؛ بهگونهای که آلودگیهای صوتی، نفس را به هیچوجه به خود نخواند.
قدرت انصراف، یعنی توانِ ندیدن محیط پیرامونی و مهار بازیهای ذهن؛ بهویژه وسوسهها و دادههای وهمی. کسیکه مشغول نماز است، اگر تمرکز وی بر نمازی باشد که میخواند، یا کسیکه فعالیت فکری و ذهنی دارد و تمام توان خود را برای یافت پاسخ مسأله و حل آن به کار میبرد، نمیتواند کارهای افرادی را که در اطراف وی میباشند، ببیند و آنها را رصد کند یا حتی صداهای آنان را بشنود. چنین حالتی، انصراف نام دارد. توان انصراف، از پیشنیازهای استجماع میباشد. کسیکه قدرت انصراف دارد، کارهای فردی را که حتی در کنار وی نشسته است و در چشمانداز او میباشد، نمیبیند و سخنان وی را نمیشنود. او حتی نمیتواند زخمی را که بر دست خود دارد، حس کند و دردی از آن به وی وارد نمیشود و اگر میوه در دست وی باشد، کارد را بر پوست و گوشت دست خود میکشد، اما باز متوجه نمیشود تا کانون انصراف وی و عامل آن از بین رود.
کسیکه قدرت استجماع دارد، از غیر آن، انصراف دارد و تمام توجه او به یک نقطه متمرکز میباشد؛ یعنی استجماع، انصراف را نیز به ضرورت میآورد؛ اما انصراف میتواند به استجماع بینجامد و میتواند صرف انصراف از اموری خاص باشد؛ بدون آنکه نیروهای خود را برای تحقق امری جمع نماید. کسانیکه نزدیک ریلهای قطار منزل دارند، به مرور زمان، نسبت به صدا و لرزشِ حاصل از حرکت قطار، حساسیتی ندارند و نفْس آنان از این صدا و لرزه انصراف دارد. مهم این است که بتوان قدرت انصراف را برای نفس، ارادی ساخت. قدرت انصراف ارادی، به مرور زمان به دست میآید. چنین کسی توان آن را دارد که تمامی حواس ظاهری خود را تعطیل سازد.
فصل مقوّم انصراف و استجماع و اسطقس آن، یکهشناسی در محبت و عشق میباشد. کسیکه پی اشیای فراوانی میرود و روزی به کسی و چیزی دل میبندد و نمیتواند دل خود را یکدله سازد، نمیتواند خود را از همهچیز فارغ سازد. اگر کسی حتی دو نفر را دوست داشته باشد، وی دلی دَلِه دارد؛ زیرا یک دل، بیش از یک محبت نمیپذیرد. همچنین است اگر ذهن، پرسهزنی دارد و به هرجایی میرود. چنین ذهن و دلی قدرت انصراف و استجماع ندارد و نیازمند خلوت، تنهایی و تاریکی و دوری از نور میباشد.
نفس اگر قوی باشد، توان انصراف و استجماع آن نیز بالا میباشد. نفسهای ضعیف، در انصراف از توهّمات و تخیلات و در قدرت استجماع و تمرکز نیز ضعف دارند. مهمترین استجماع در ذکر، داشتن نیت قربت و انس با حقتعالی میباشد. این کار سخت، با مدد گرفتن از حقتعالی و عنایت ویژهٔ او و نیز امداد نیروهای غیبی هموار میشود.
توان استجماع
از دیگر شرایط ذکر، توان استجماع است. باید نسبت به ذکر خود استجماع داشت و تمامی انرژی و نیروی خود را برای آوردن ذکر، هم بتوان جمع کرد و هم هزینه نمود تا ذکر با همراهی اقتدار کاملِ باطن و تمرکز قوا بر آن، انجام شود. تشتت نیرو و فکر، زاییدهٔ نداشتن قدرت استجماع است و کسی که توان تمرکز اندیشه و توان خود را ندارد، در هر جایی عمل و اندیشهای متفاوت از جای دیگر دارد و در زندگی خود دارای وحدت رویه، نظم و هماهنگی نیست.
استجماع، یعنی یکی نمودن تمامی حسابهای قدرتی و نیروهای خود در یکجا و متمرکز و متراکم ساختن آن برای خرج نمودن در هدفی خاص به صورت منظم و بر اساس ضوابط طبیعی و تکوینی مربوط به قصد خاص.
استجماع، جمع نمودن نیروی لازم و متناسب با کارِ هدف میباشد. کسیکه میخواهد با ذکر یا دعا خود را به قدرت حقتعالی متصل سازد ـ آن هم قدرتی که آن به آن در حال حرکت با شتابی بسیار بالاست ـ برای برقراری این ارتباط، نیاز به استجماع دارد؛ استجماعی که تمامی نیروهای وی را در پا و دست او جمع کند تا حرکت و توان پرشی به او دهد تا بتواند خود را به این قطار سریعالسیر برساند و بر آن سوار شود. این توانایی، شگردی به نام «استجماع» دارد. برای پریدن از یک جو یا جدول آب، باید به تناسب عرض آن، به عقب رفت، خیز برداشت و نیروهای خود را آماده ساخت و سپس از آن پرید. استجماع، آمادهسازی و تمرکز نیروها برای انجام حرکتی خاص میباشد. این کار در ورزش پرتاب دیسک، با چرخاندنهای متوالی به دست میآید. این چرخشها نیرو را از دیگر اعضا و از پا به دست پرتابگر انتقال میدهد و با افزودن اراده به آن، دیسک را میپراند.
محبان برای اینکه بتوانند قدرت استجماع هرچه بیشتری بیابند، نیاز به زدن مسند و نشستن در سجاده در محلی خلوت و تاریک دارند. بهترین مکانی که میتواند به محبان، توان استجماع و تمرکز نیروهای باطنی خود را برای اتصال به غیب عالم دهد، زیر آسمان شب میباشد. ذکری که زیر سقف گفته شود، بُرد چندانی ندارد.
هم چنین کسیکه حس ذکر نداشته باشد، نمیتواند در گفتن آن، قصد قرب و نزدیکی به ساحت قدس الهی را داشته باشد و آرامش لازم برای انجام آن را ندارد؛ در نتیجه، اراده برای آوردن ذکر، با وی همراهی و تمَشّی لازم را انجام نمیدهد و توان استجماع را از او میگیرد
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام
Ещё видео!