بیایان را سراسر مه گرفته است - احمد شاملو با صدای شاعر
بيابان را سراسر، مه گرفتست
چراغ قريه پنهان است
موجي گرم در خون بيابان است
بيابان، خسته
لب بسته
نفس بشكسته
در هذيان گرم مه، عرق
مي ريزدش آهسته از هر بند
بيابان را سراسر مه گرفته است مي گويد به خود، عابر
سگان قريه خاموشند
در شولاي مه پنهان، به خانه مي رسم گل كو نمي داند مرا ناگاه
در درگاه مي بيند. به چشمش قطره
اشكي بر لبش لبخند، خواهند گفت :
بيابان را سراسر مه گرفته است... با خود فكر مي كردم كه مه، گر
همچنان تا صبح مي پاييد مردان جسور از
خفيه گاه خود به ديدار عزيزان باز مي گشتند
بيابان را
سراسر
مه گرفته است
چراغ قريه پنهان است، موجي گرم در خون بيابان است
بيابان، خسته لب بسته
نفس بشكسته در هذيان گرم مه
عرق مي ريزدش آهسته از هر بند...
Ещё видео!