هدف سالک رهایی از اسارت نیروهای در برگیرنده ی اوست که به نام شکل انسانی خوانده می شود. او می داند تا زمانی که در بند باشد، هرگز به دنیای دیگر که دنیای دقت دوم است، دست نخواهد یافت.
او می داند فقط در رفتار بی عیب و نقص آزادی دارد و رسیدن به کمال نه تنها آزادی است، بلکه دور کردن شکل انسانی نیز هست. بدین خاطر او دائما در مبارزه است، حتی اگر شکست بخورد، باز هم سرپا می ایستد و هر چند بار که لازم باشد مجددا کار را آغاز می کند.
او هرگز از عدم موفقیت در دگرگونی خود مأیوس نمی شود. زیرا در دنیای او جایی برای اشک و آه و احساس شکست وجود ندارد حتی اگر بارها شکست خورده باشد.
«دون خوان ماتیوس»
شکل انسانی همان است که باعث می شود، تو فکر کنی خودت هستی و مرتبا اعمالی را از روی عادت تکرار کرده و بگویی «من این هستم». در صورتی که اگر موفق به ترک این عادات شوی، تو دیگر هیچ چیز نیستی.
در حقیقت آنچه که فکر می کردی نیستی و به واقعیت خود پی خواهی برد، زیرا تو نه جسم هستی، نه عادت، نه خواسته. شکل انسانی نیرویی است که از ما آن کسی را می سازد که هستیم. شکل انسانی هیچ شکلی ندارد. با این وجود در تمام دوران زندگیمان مالک ماست و تا هنگام مرگ ما را ترک نمی گوید.
«دون خوان"
ویسنت به کنارم آمد، گفت که مبارزه یک سالک در این است که به موازنه دقیق نیروهای مثبت و منفی دست یابد.
این مبارزه به معنای کوشش برای تسلط بر همه چیز نیست، بلکه سالک مبارز باید تلاش کند که با هر موقعیت منتظره و یا غیر منتظره تصور پذیری با قابلیت یکسان روبرو شود. کامل بودن در شرایط کامل، شایسته سالکان قلابی است.
📔 از کتاب "هدیه عقاب
دون خوان گفت:
تو خودت را جدی می گیری، تو در خیال خودت وحشتناک مهمی، تو آن قدر مهمی که به خودت اجازه میدهی وقتی اوضاع خلاف میل توست بگذاری و بروی. شاید گمان میکنی این نشانه یک شخصیت قوی است!
نه، این مسخره است، تو ضعیفی. تو خود پرستی، خود بزرگ بینی بزرگترین دشمن ماست.
فكرش را بكن، چیزی كه ما را ضعیف می كند، احساس رنجش نسبت به كردار و سوء كردار همنوعان ماست. خود بزرگ بینی ما سبب می شود كه بیشتر ایام زندگیمان از كسی رنجیده باشیم.
جهان چنین و چنان نیست، هرگاه از به خود گفتن این نکته که "جهان چنین و چنان است" باز ایستیم، جهان نیز از "چنین و چنان بودن" باز خواهد ایستاد.
📔 از کتاب "حقیقتی دیگر"
ما درباره جهانمان با خود حرف می زنیم. ما با گفت و شنود درونی خود جهانمان را دوام می بخشیم. هر گاه از حرف زدن با خود باز ایستیم جهان همواره چنان است که باید باشد. ما آن را با زندگی روشن می سازیم، ما با گفت و شنود درون به پایش می داریم.
به این هم بسنده نمی کنیم، بلکه در همان حال که با خود حرف می زنیم راهمان را نیز بر می گزینیم. پس این گزینش را پی در پی از سر می گیریم تا روزی که بمیریم، و تکرار این گزینش نتیجه تکرار پی در پی و تا روز مرگ همان گفت و شنود درونی است.
📔 از کتاب "حقیقتی دیگر"
اگر بدون تمرکز به نقطه ای در نزدیکی افق نظر بیاندازیم، مشاهده تمام چیزهایی که در میدان دید قرار دارد، در یک آن امکان پذیر می گردد. به من نیز اطمینان خاطر داده بود که این کار تنها راه متوقف کردن مناظره درونی است.
یک روز در کمال تعجب دریافتم که حدود ده دقیقه است که راه می روم، بدون اینکه کلمه ای به خود گفته باشم. در آن حالت آگاه شدم که متوقف کردن مناظره درونی مستلزم چیزی بیش از تنها با خود حرف نزدن است. در آن حالت افکارم را از دست داده بودم و عملا حس می کردم که در خلاء غوطه ورم. از این آگاهی وحشت عجیبی به من دست داده بود و چاره اش این بود که دیگر بار به خودم بازگردم و با خودم حرف بزنم. دون خوان گفت:
به تو گفته ام که پایه اساس وجودمان بر گفتگوی درونی ما استوار است. دنیا اینطور یا آنطور خلق شده است، تنها برای اینکه ما با خود راجع به هستی آن اینطور یا آنطور فکر می کنیم و حرف می زنیم.
دون خوان توضیح داد که پس از اینکه یک سالک یاد گرفت چگونه مناظره درونی خود را متوقف کند، راه عالم ساحران بر وی باز می شود. با این توجه که تغییر کردن تصور ما نسبت به جهان، موضوع اساسی ساحری است و تنها راه رسیدن به این هدف، متوقف کردن مناظره درونی است.
📔 از کتاب "افسانه های قدرت"
عصبانی شدن از دست مردم، یعنی شخص حس می کند اعمالش مهم است. ضروری است که از این شیوه حس کردن باید دست برداشت. اعمال مردم نمی تواند تا آن حد مهم باشد که تنها جنبه ماندنی ما، یعنی رویارویی تغییرناپذیر ما با بینهایت را، جبران کند.
«دون خوان ماتیوس»
آسایش و آرامش کيفيتی است که انسان باید بوجود آورد، کيفيتی که شخص باید بشناسد تا به جستجویش برخيزد. تو نمی دانی آسایش چيست چون هيچ وقت آن را احساس نکرده ای و خاطره ای از آن نداری.
گفتم بر عکس ولی ادامه داد:
آسایش هدفيست که باید بطور ارادی دنبال کرد ولی تو جز جستجوی احساس بی نظمی، ناراحتی، نارضائی و پریشانی هيچ کار نمی کنی.
خنده تمسخر آميزی کرد و بعد به من اطمينان داد:
تو می کوشی نيروی عظيم و قابل ملاحظه ای را صرف بيچاره کردن خودت کنی و هيچوقت متوجه نشده ای که همان کوشش می تواند از تو انسانی قوی و کامل بسازد. نيروی مصرف شده همان است.
📔 از کتاب "سفر به دیگر سو"
#کتاب_صوتی
#دون_خوان
#کارلوس_کاستاندا
#موفقیت
#جهان
#مبارزه
#هدف
#سخنان_الهامبخش
Music: Silence theme
Musician: Xuxiao
Ещё видео!