تصنیف به رهی دیدم برگ خزان
اجرای بدون کلام توسط زنده یاد مجتبی میرزاده
دستگاه : همایون
آهنگساز: زنده یاد استاد پرویز یاحقی
آواز: زنده یاد مرضیه
شعر: بیژن ترقی
به رهی دیدم برگ خزان، پژمرده ز بیداد زمان، کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان، در رهگذرش باد خزان، چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیدهی پاییزی، آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی؟
روزی تو هم آغوش گلی بودی، دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا، دلدادهی رسوا، گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی باشد نه وفایی، جز ستم ز وی نبرده ام
آه ! خار غمش در دل بنشاندم، در ره او من جان بفشاندم
تا شد نوگل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست، با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم، وین پیکر بی جان
ای تازه گل گلشن، پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی پژمرده و لرزان
Ещё видео!