شوهرم مرد عیاشی بود ازم رابطه ۴ نفره میخواست منم اول بهش پا دادم و اسیر رفتارش شدم ولی بعد ... ...
------------------------------------------
کانال داستان های پنهانی جذاب ترین کانال داستان فارسی در یوتیوبه که با گویش گوینده محبوبمون اجرا میشه.مطمین هستیم از اجرای ما بسیار راضی خواهید بود.
در نظر داشته باشید که از طریق ایمیل و آدرسی که در پایان این متن آورده شده میتونید نظرات پیشنهادات یا حتی داستانهای واقعی تون رو با ما در میون بذارین .
-----------------------------------
لینک داستان های قبلی :
شوهرم باهام رابطه نداشت چون دختر زاییده بودم ..منم عاشق ...
[ Ссылка ]
شوهرم کور و کر بود / پرستار شوهرم بهم گفت حاضر شو و بیا تو اتاق ...🫣💦
[ Ссылка ]
-----------------------------------------
مامانم با شوهرم بود /مامان حتی ازش بچه دار شد 🫣💦
[ Ссылка ]
----------------------------------------------
زن سابقم تو اتاقی که با هم بودیم با پسر خاله ام بود....🫣💦
[ Ссылка ]
---------------------------------------------
رابطه مشکوک مامان و عموم وقتی بابا ماموریت بود .. 🫣💦
[ Ссылка ]
-----------------------------------------------
منو دوستام سه نفری رفتیم خونه یه زن و ....🫣💦
[ Ссылка ]
--------------------------------------------------
دوست شوهرم بهم گفت من بلدم با زن شوهر دار چیکار کنم ...
[ Ссылка ]
---------------------------------------------------
نمی دونستم از شوهرم حامله ام یا از برادرم ..
[ Ссылка ]
-------------------------------------------------------
زن جوون صاحب خونه خیلی خوشگل بود/شوهرش که نبود رفتم پیش زن صاحب خونه..
[ Ссылка ]
------------------------------------------
رابطه احساسی با شوهر خواهرم داشتم /یک رابطه سه نفره بین من و خواهرم و شوهرش ......
[ Ссылка ]
---------------------------------
پسر دوستم عاشقم شد /توو بغل من بزرگ شده بود و حالا عاشق من شده بود.....
[ Ссылка ]
-------------------------------
فقط ده سالم بود که پسر عموم باهام رابطه داشت/اون از رابطه با من خیلی لذت میبرد جوری که ...
[ Ссылка ]
-------------------------------------
مامان تلفنی با یه مرد غریبه حرف میزد جوری حرف میزد که من حالم خراب میشد وقتی ک بابا نبود خونه نمی اومد ..
[ Ссылка ]
--------------------------------------
دوست شوهرم مرد جذابی بود ؛ دوسال تشنه آغوشش بودم تا اینکه... 👇👇
[ Ссылка ]
--------------------------------------------
هر روز خواهرم رو با یه نفر میدیدم اونا رو یواشکی به اتاقش میبرد و باهاشون میخوابید یه روز بهترین دوستم رو دیدم ک باهاش بود ..
[ Ссылка ]
--------------------------------------
آدرس جیمیل برای ارتباط با ما 👇👇
Rahaariyan@gmail.com
----------------------------------------
لینک سابسکرایب👇👇
[ Ссылка ]
آی دی تلگرام 👇👇👇
t.me/bluebuterflyy
#داستان
#خیانت
#حکایت
#حکایت_های_فارسی
#پادکست
#داستان_های_پنهانی
داستان های پنهانی
حکایت پلاس
کافه داستان
ضرب المثل فارسی
رمان صوتی
رمان عاشقانه
رمان صوتی عاشقانه
داستان کوتاه صوتی
رمان صوتی عاشقانه بدون سانسور
خیانت به همسر
خیانت به شوهر
داستان صوتی فارسی
مشاوره
خیانت به زن
داستان خیانت به همسر
خیانت به عشق
ازدواج
خر
مذهبی
حکایت
اسلامی
بچه دار شدن
داستان های صوتی عاشقانه
خیانت به عشق
کتاب صوتی
داستان عشقی کوتاه
کتاب باز
داستان واقعی عاشقانه غمگین
پادکست
حکایت عبرت آموز
خیانت
داستان عاشقانه واقعی
جوجه اردک زشت
چراغ جادو
فارسی
پارسی
شبرو
دری
افغان
شرقی غمگین
داستان عاشقانه
افغانستان
داستان های فارسی جدید
داستان های فارسی
عشق
رادیو داستان
داستان های واقعی
ضرب المثل
دو همسفر
داستان جالب
داستان خیانت
اعتماد به خدا
رادیو رادیکال
داستانهای واقعی شوک
shock
hush
dastanhaye penhani
Ещё видео!