سیبل ضربه ای سنگین خورد ؛ او عاشق ایگیت است و از بودن در کنار او لذت می برد. قراربود با عشقش یک سفر رویایی به پاریس برود ، او چمدانش را هم آماده کرده اما زمانی که ایگیت می آید همه ی رویاهای سیبل بر باد رفت. چیزی که سیبل همیشه از آن می ترسید این بود که روزی ایگیت رابطه ی سیبل و امیر را بفهمد و آن روز با روز سفر آنها مصادف شد. از طرف دیگر ایگیت به خاطر اشتباه سلیم و قتل اشرف در دردسر بزرگی افتاده است...
خلاصه داستان سریال شرافت
ایگیت و امیر دو برادر با شخصیت های کاملن متفاوت هستند. ایگیت باهوش و زرنگ است، تحصیلات ندارد و جذاب و خوش تیپ
است. برعکس امیر نقطه ی مقابل برادرش است او خجالتی و درونگراست و به تازگی از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شده است. آنها با خانواده شان در شهر کوچکی در ترکیه به نام آیوالیک، زندگی می کنند. پدربزرگشان که از دنیا می رود ، با اصرار مادرشان به استانبول نقل مکان می کنند. آنها املاکی را که پدربزرگشان به ارث برده است می فروشند و زندگی جدیدی را در استانبول آغاز می کنند. . با این حال ، زندگی آنها در این شهر بزرگ دچار تغییراتی می شود. یک مرد ثروتمند در همسایگی آنها کمک می کند تا تمام دارایی خود را در یک مغازه جواهرفروشی سرمایه گذاری کنند. اما همه چیز خیلی خوب پیش نرفت. بعد از شروع کار، مغازه دچار سرقت مافیایی می شود و همه ی اموال را بردند. پدر خانواده خودکشی می کند و مادر هم بعد از این همه ناراحتی، دچار زوال عقل می شود. بعد از این ماجرا؛ دوبرادر به دنبال انتقام هستند اما هر یک به روش خود. آنها هر دوعاشق یک دختربه نام سیبل در همسایگی خود می شوند و داستان از جایی شروع می شود که ییگیت از کبرا برای انتقام پدرش استفاده می کند...
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : [ Ссылка ]
Telegram : [ Ссылка ]
Facebook : [ Ссылка ]
Ещё видео!