درباب مسأله پستمدرنیسم:
نوآم چامسکی، نسبیگرایی معرفتی و میشل فوکو
چیره شدن رویکردهای نسبیگرایی معرفتی، فرهنگی و اخلاقی در فضای آکادمیک و میان تحصیلکردگان دانشگاهی ما، بیشترین ضربه را متوجه کارکرد علم و مهمتر از آن «دانشگاه» کرده است؛ بیتفاوتی نسبت به فهمیدن و شناخت.
جریان حاکم بر علوم انسانی و اجتماعی ما که (به بیان دستمالی شدهای) پستمدرنیسم نامیده میشود حامیانی دارد نظیر: ایدئولوگهای حاکمیت و دزدان چراغ بهدست، کارمند-استادان گماشته دانشگاهی و همچنین ناکامهای چپگرا، مذهبی و انقلابیون سرخورده اصولگرا و اصلاحطلب ضد مدرنیته.
این وضعیت را که صرفاً منحصر به ایران نمیشود، الن بلوم بهخوبی درباره علوم انسانی آمریکای اواخر سده بیستم توصیف میکند. به تعبیر بلوم نیاز به شناخت طبیعت بشر برای داشتن یک معیار، به دست علوم انسانی ما دفن شده و این عامل بسیاری از ابهامات و تناقضهایی بوده است که نسل تحصیلکرده دچار آن هستند. این علوم و عالمان آنها میخواهند ما را موجوداتی فرهنگساخته کنند، آنهم با ابزاری که درست شده بود تا ما را از شرّ فرهنگ رهایی بخشد؛ یعنی عقل. پیشترها «باز بودن» فضیلتی بود که به ما اجازه میداد به کمک عقل به جستوجوی خوب، یعنی شناخت اینکه خوبی چیست بپردازیم. امروز معنایش این است که هر چیزی را بپذیریم و عقل را هم در داوری راجع به آن هیچ کاره بدانیم. این اهمیتدادنِ بیفکر و بدون قیدوبند به بازبودن، بدون توجه به مشکلات سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی وابسته به آن، بازبودن را به چیزی بیمعنا تبدیل کرده است.
نسبیگرایی فرهنگی، بیش از هر چیز مانند روایتی است که میخواهد «استدلال» کند تا هر گونه معیار برای «استدلال کردن» را از میان ببرد. گویی که از عقل استفاده کنیم تا ثابت کنیم عقل و خردورزی نمیتواند معیاری برای شناخت باشد. حاصل این تناقضگویی تنبلی فکری، عدم بلوغ و بیعملی است.
در این ویدیو، نوآم چامسکی، چهل سال پس از مناظره تلویزیونی با میشل فوکو، دوباره میان روشنفکران نسبیگرای فرانسوی نشسته است و با بیانی روشن و قابل فهم از مشروعیت جنبش روشنگری (the Enlightenment) مقابل نسبیگرایی معرفتی و اخلاقی دفاع میکند.
شهاب غدیری
video source: [ Ссылка ]
Ещё видео!