فیلم پیشنهادی امشب
جنگ جهانی سوم | World war III
ژانر: درام، دلهره آور
تاریخ پخش: ۱۴۰۱
کارگردان: هومن سیدی
بازیگران:
محسن تنابنده، مهسا حجازی، ندا جبرائیلی، نوید نصرتی و مرتضی خانجانی
خلاصه فیلم:
شکیب یک کارگر روزمزد میانسالِ است که همسر و پسرش را سالهای پیش در زلزله از دست داده و اکنون عاشق زنی ناشنوا است. ورود شکیب به تیم فیلمبرداری او را در موقعیتی پیچیده و سخت قرار میدهد.
جنگ جهانی سوم در بخش رقابتی افقهای جشنواره فیلم ونیز نمایش داده شد و با تشویق ۷ دقیقهای تماشاگران روبرو شد.جاناتان هالند از اسکرین اینترنشنال، با تمجید از این فیلم آن را «کمدی سیاهی» خواند که به تدریج «به یک تراژدی تبدیل میشود و با تمرکز روی عناصر دلهرهآورِ عالی و شفافیتِ افسانهای خود، داستانی طاقتفرسا اما متقاعدکننده» را ارائه میدهد که «نشان میدهد، چطور یکی از قربانیان یادمیگیرد که از ستمگران خود تقلید کند»
جوایز:
جشنوارهفیلم ونیز: 🇮🇹
* بهترین فیلم «افق»
* بهترین بازیگر مرد «محسن تنابنده»
جشنواره بین المللی فیلم توکیو: 🇯🇵
* جایزه ویژه هیئت داوران
جشنواره بین المللی فیلم استانبول: 🇹🇷
* بهترین فیلم ( لاله طلایی )
نقد و تحلیل فیلم « جنگ جهانی سوم » 👇. 🎬
فیلم جنگ جهانی سوم، ششمین فیلم بلند سینمایی هومن سیدی ،توانست در جشنوارهی ونیز سال ۲۰۲۲ جوایز بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول مرد را در بخش افقهای نو کسب کند.
این اولین فیلم هومن سیدی نیز است که در آن غیر از خود او، کس یا کسانی دیگر بهعنوان فیلمنامهنویس حضور دارند. اتفاق مبارکی که لااقل بهدرد سینمای سیدی میخورد. سینمایی که همیشه در زمینهی فیلمنامه لنگ میزد و حالا همکاریِ سهنفرهی شکلگرفته بین سیدی، آرین وزیردفتری و آزاد جعفریان دستاوردی را برای جنگ جهانی سوم به ارمغان آورده که فیلمهای قبلی سیدی از آن محروم بودند: اینکه داستانی سروشکلدار، فارغ از جزئیاتش، از ابتدا تا انتها روایت شود و سر و تهش به همدیگر ربط و اتصال داشته باشند.خود این مسئله را میتوان یک قدم رو به جلو برای هومن سیدی برشمرد. فیلمهای قبلی او تمامن مشکلی در این زمینه داشتند. جایی این مشکل کمتر بهچشم میخورد ــ مثل سیزده (۱۳۹۱) ــ و جایی خیلی زیاد ــ مثل اعترافات ذهن خطرناک من (۱۳۹۳).دومین ویژگیِ چشمگیری که باعث میشود جنگ جهانی سوم را متفاوت از فیلمهای قبلی سیدی بدانم در نظام بصری فیلم نهفته است. از همان ابتدا میشود بهخوبی متوجه شد که این فیلم از نظر بصری با سایر فیلمهای سیدی متفاوت است. در قورباغه (۱۳۹۸ ـ ۹۹)، ما با قابهایی کاملن استیلیزه روبهرو بودیم که همهچیز در آنها، از طراحی صحنه گرفته تا نوع حرکت دوربین و بازیگرها، کاملن چیدهشده و مشخص بود. در فیلمهای ابتدایی او مثل آفریقا (۱۳۸۹) و سیزده نیز با نماهایی اینچنینی مواجه بودیم. نماهایی برنامهریزیشده و با فیلمبرداریِ خودنمایانه و نرمی که در آنها میشد اثر حضور کارگردان و فیلمبردار را بهتمامی احساس کرد.
در مقیاس کلی، فیلم را میتوان در دستهی «سینمای تحقیر» بهشمار آورد. فیلمها و داستانهایی که نشان میدهند یک شخصیت چهگونه مورد تحقیر و آزار قرار میگیرد تا آنکه خود نیز به یکی از تحقیرکنندهها و آزارگرها تبدیل میشود.
قرار گرفتن شکیب (تنابنده) در موقعیتی که پیشتر برای آن آمادگی نداشته و رفتاری که از سوی عوامل اصلی فیلم با او صورت میگیرد رفتهرفته او را در جایگاهی قرار میدهد که وجه سیاه درونیاش را آشکار کند و درنهایت، با مسمومکردن غذای عوامل، از همهی آنها انتقامی سخت بگیرد (در میزانسنی که تا اندازهای یادآور تابلوی «شام آخر» است). هر دو کاراکتر در هر دو فیلم نیز از طبقاتِ پایینتر جامعهاند که انتقامشان را از بالاتریها و بالاسریها میگیرند. البته این نوع سینما و این تم همواره مورد توجه هومن سیدی بوده است. آفریقا، سیزده، مغزها... و قورباغه همگی روایتگر انسانهایی بودند که زیست گذشتهشان باعث طغیانی میشود برای آسیبزدن یا انتقامگرفتن از محیط یا آدمهای اطرافشان که غالبن هم در جایگاهی بالاتر نسبتبه آنها قرار دارند.
الگوی فیلم سیدی، از همان زمانیکه شکیب بهعنوان بازیگر نقش هیتلر انتخاب میشود، قابلپیشبینی است. میتوان حدس زد که ما با قرار است با استحالهی تدریجی کاراکتر شکیب به همان نقشی که بازیاش میکند روبهرو بشویم. هر چند که در پیشبینی، این استحاله بیشتر جنبهای ذهنی (حاصل فرورفتن بیشازاندازه در نقش) میداشت تا جنبهای چنین فیزیکی. پس میتوان گفت، فیلم تا اندازهای موفق میشود در این زمینه برگ برندهای رو کند. هر چند که در کل، از تم گرفته تا الگوی روایی، با فیلمی تکراری سروکار داریم.
گفتیم که فیلمنامهی جنگ جهانی سوم از حیث داستانگویی حرکتی رو به جلو در کارنامهی فیلمساز است؛ اما باید گفت بزرگترین ضربههایی که به فیلم وارد شده است هم از همین فیلمنامه ناشی میشود. فیلمنامهای که زیادی چیدهشده و بیظرافت است و همین باعث میشود تا برخی اتفاقات یا رفتارها یا واکنشها غیرقابلباور و نپذیرفتنی باشند. کاشت و برداشتهای فیلمنامه خیلی گلدرشت و «تابلو» در فیلمنامه گنجانده شدهاند. در زمینهی پرداخت شخصیتها نیز میتوان گفت که ما با هیچ پرداخت درستوحسابی و منطقیای برای کاراکترها مواجه نیستیم. برای مثال، به کارگردان (رستگار) و دستیار کارگردان (ندا، با بازی ندا جبرئیلی) دقت کنیم.
در هیچ کجای فیلم، هیچ اثری از این دو کاراکتر ــ که پیشبرندههای اصلی فیلمیاند که دارد ساخته میشود ــ نمیبینیم. #آکتور #آموزش #استوری
#سینما#سریال#فیلم#مووی#تلویزیون#هنر_هفتم#کارگردان#آکتور#بازیگر#نولان#تارنتینو#هیچکاک#فراستی#کلاسیک#موسیقی#نقد#آموزش#اسکار#مارول#فان#کمدی#درام#اکشن#اروتیک #اینستاگرام #پست #کامنت #استوری #فالو#بیتکوین
Ещё видео!