دوستان عزیز، لطفا برای حمایت از ما، سابسکرایب کنید
سخنرانی مرتضی مردیها با عنوان «اختصاصات فرهنگی ما»
سایت صدانت
آن چیزی که قداست دارد ، سطح فرهنگ است نه غنای فرهنگی . اگر رسالتی برای انسان های مدرن تصویر کنیم ، این رسالت این نیست که فلان خرده فرهنگ را حفظ کنیم .
اصل موضوع :
صحبت من این است که ما اختصاصات فرهنگی چندانی نداریم و اگر هم داریم چندان اختصاصات نیستند و آنها را با خیلیهای دیگر مشترکیم . علاوه بر آن اینکه فرهنگ که معمولا متغیری برای توضیح چیزهای دیگر استفاده می شود محل شک است . به عبارتی ، فرهنگ چیز اصیل بنیاد داری نیست که به کمک آن خیلی چیزهای دیگر را توضیح دهیم . بلکه بر عکس ، خودش تطفلی و فرعی است و بر شاخه ی امور دیگر روییده است و چیزهای دیگری هستند که اهمیت دارند . بنابراین فرهنگ چیزی است که شایسته ی توضیح داده شدن است نه به کمک آن چیزهای دیگر را توضیح دادن . این مدعای اصلی من است که در مقام تقویت آن برمی آیم .
به نظرم همه ی ما شنیده ایم که در خیلی از بحث ها ، برای فرهنگ شان عللی در نظر گرفته می شود . به این معنای ساده که پرسیده می شود که چرا این افراد در فلان کشور و قبیله این طور رفتار می کنند ؟ و پاسخ می دهیم چون فرهنگشان این گونه است . یا مثلا فیلمی به نام عروس آتش که در جنوب کشور بحث قتل ناموسی را بررسی می کرد . در این فیلم هم از کسی پرسیده شد که این ها چرا چنین می کنند ؟ و پاسخ آن شخص این بود منطق خودشان را دارند . بسیاری از چیزهایی که در این دنیا اتفاق می افتد ، وقتی که در مقام فهمش بر می آییم سخنمان این است : فرهنگ آنها با ما فرق دارد .
مثلا عده ای از ایران به ساحل های فرانسه بیایند و وضع پوشش ها را می بینند و می پرسند که چرا فرانسویان تا این حد در پوشش به حداقل بسنده کرده اند ، پاسخ داده می شود که به دلیل فرهنگ های متفاوت است . گویی فرهنگ باعث این می شود و خودش مبعوث چیز دیگری نیست . ولی خیلی از ما سوال نمی کند که این فرهنگ چیست که این همه کار را می کند : فرهنگ چیست ؟ از کجا آمده ؟ قدرتش از کجاست ؟ معمولا این سوالات نمی شود و ما قانع می شویم .
آیا می توانیم از خود فرهنگ سوال کنیم ؟ یا فرهنگ از اول وجود داشته است و یا آن را هم چیزی به وجود آورده ؟
در طول زمان ، هم ابزارهای تمدنی گسترده می شود و هم ابزارهای فرهنگی . و هر چه ابزارهای تمدنی بیشتری داشته باشیم ابزارهای فرهنگی بیشتری هم داریم . مثلا تیر و کمان اختراع می کنیم و در ادامه اش ، خرمهره هم به خودمان آویزان می کنیم تا شکارمان علاوه بر تیر ما به تیر غیب هم دچار شود . یا اگر برای محافظت از امکانات نیزه و حصار می سازیم ، چیزی به نام تابو هم درست می کنیم : مثلا می گوییم این ها جوری است که اگر دست به آنها بزنید ، میمیرید و در دنباله ی همان است . یا مثلا می گوییم سر بی گناه تا بالای دار می رود ولی بالای دار نمی رود . یعنی ای کسی که دیگری را کشتی ، تصور نکن که کسی دیگر را به جای تو اعدام می کنند ، بالاخره تو را پیدا می کنند و می کشند .
درجاتی از هنر ، اخلاق و آیین همه به دنبال این نرم افزار ها می آیند و همه ی اینها در مضیقه ی مکان است . در مورد سخت افزار ها کاملا روشن است ولی در مورد نرم افزار ها چنین نیست . نکته ی مهم این است که این ها با همدیگر اتصال دارند . اگر چیزی برای شخم زدن ساختید ، در کنارش رقص شکرگزاری هم هست . اگر سدی و جویی ساختید ، چیزی به نام دعای باران هم به وجود می آید . اگر جنگی داشتید و اسلحه ای ساختید ، شمن قبیله ای هم هست که اوراردی بخواند .
خلاصه بندی کنیم :
آن چیزی که قداست دارد ، سطح فرهنگ است نه غنای فرهنگی . اگر رسالتی برای انسان های مدرن تصویر کنیم ، این رسالت این نیست که فلان خرده فرهنگ را حفظ کنیم .
سخنرانی مرتضی مردیها در UCLA با عنوان «اختصاصات فرهنگی ما» نوامبر ۲۰۱۲
پیادهکردن سخنرانی: علی احمدی
[ Ссылка ]
Ещё видео!