نعت میر فخرالدین آغا | مناقبت حضرت علی مرتضی
#نعت_شریف
#میرفخرالدین_آغا
کانال تلگرام محبوب رحمانی قدس
[ Ссылка ]
آدرس فیسبوک محبوب رحمانی قدس
[ Ссылка ]
سوانح مرحوم میر فخرالدین آغا
سیدفخرالدین آغا فرزند سید عبدالله فرزند سیدغوثالدین درسال (۱۳۲۲) در شهر کهنهی کابل در کوچهی بارانه در یک خانه متصوف دیده به جهان گشود. هوشیاری و زیرکی جناب آغا صاحب در طفولیت زبانزد تمام فامیلها بود و این روشنی در دوره مکتب و همچنان تحصیلات عالی به وضاحت قابل درک بود.
سید فخرالدین آغا؛ دورهی ابتدایی را در مکتب بیهقی سپری نموده بعدآ شامل لیسهی حبیبیه شد، تا صنف دهم در مکتب حبیبیه دروس خویش را ادامه داده و به تعقیب آن به کورس مستعجل در رشتهی توپچی شامل گردید و در ختم کورس به صفت صاحب منصب در یکی از قطعات اردوی ایفای وظیفه نمود. بعد از دو سال وظیفه در قطعه عسکری به صنف دوم پوهنتون حربی در رشته توپچی زمینی شامل گردید و دیپلوم درجه عالی را اخذ نمود و به صفت ضابط اداری در پوهنځی توپچی تقرر حاصل کرد و سمت استادی را به عهده گرفت.
میر فخرالدین آغا در سال ۱۳۵۴ در زمان جمهوری سردار محمد داؤود بعد از سپری نمودن امتحان به ارتباط بورس از طریق قوماندانی توپچی عازم لیلنگراد شوروی وقت گردید، مدت سه و نیم سال مشغول فراگیری تحصیلات عالی بود اما با برخلاف قرارگرفتن فکری در مقابل حکومت کمونستی وقت طرد مسلک گردیده و به کشور برگشت.
آغا صاحب اساساً به تقاعد سوق نشد و نشیب و فراز زیادی را از طرف رژیم متقبل شد، اما کارت تقاعد را اخذ نکرد و به پیشه آزاد تجارت مبادرت ورزید.
میرفخرالدین نعت خوانی را در همان آغاز نوجوانی به اثر تشویق پدرکلان مادری خود (میرخیرالدین آغا) آغاز نمود و در این راه استادش نیز پدرکلانش بود. در بعضی از جاها استادش را حاجی غلام حسین (پدر استاد سرآهنگ) نوشتهاند که اشتباه است و هیچگاه ارتباطی با ایشان نداشتند بلکه حاجی غلام حسین یکتن از نعت خوانهای قدیم کابل بود.
غوث زلمی نطاق شناخته شده رادیو تلویزیون کابل که با فخرالدین آغا نشست و برخاست داشت میگوید که میخواهم این را اصلاح بسازم که به نظر بعضیها وقتی آغا صاحب از مسلک نظامی طرد گردید بعدآ به نعت خوانی رو آورد؛ نه بلکه درهمان آغاز نوجوانی در پهلوی همه مشاغل به نعت خوانی میپرداخت. آغا صاحب نعت خوانی را یک شوق و علاقهمندی خود دانسته و این راه را سبب کسب معیشت نمیدانست و اگر گاه گاه از جانب کسی پول هدیه میگردید نپذیرفته بلکه آن را حق مستحقین میدانست. متاسفانه این راه وی تعقیب نگردیده بلکه امروز از طرف تعدادی از نعت خوانان به راه کسب معاش تبدیل گردیده است. ایشان بعد از طرد مسلک به تجارت رو آورده و امرار معاش مینمود و حتی از کسب خود به فقرا و مستحقین کمک میکرد.
میرفخرالدین آغا در خانقاهی پاچاصاحب که خانقاهی مرکزی حلقات صوفیهی کابل به شمار میرفت و در ابتدا مقر آن در شش درک بود و بعدآ در نزدیکی سیلو و دانشگاه کابل منتقل شد، حضور مییافت و از محضر سید حفیظ الله که از سادات کنر و معروف به «پاچاصایب» بود استفاده میکرد. در این خانقاه بعد از آنکه میرفخرالدین آغا بهعنوان نعتخوان از سوی پاچاصایب پذیرفته شد، او را تبریک نموده دعا دادند و خرقه پوشاندند. وی که به نعت خوان اصلی محفل پاچاصایب تبدیل شد، تا زمان رحلت ایشان در سال ۱۳۵۲، هر جمعه در محفل حاضر میشد. و روزهای چهارشنبه زیارت شاه دوشمشیره و روزهای جمعه زیارت تمیم صاحب انصار و خانقاه پهلوان و دیگر خانقاههای شهر کابل نعت میخواند و صدای دلنشین و حنجرهی خستگیناپذیرش؛ سبب شهرت او در تمام افغانستان شد.
میرفخرالدین در زمان جنگهای داخلی به مزارشریف مهاجر گردید و درآنجا مسکن گزین شد و تا آخر از مزارشریف فکر برگشت را هم نداشت بلکه در کنار زیارت حضرت علی زندگی کردن و خاک شدن را آرزو داشت و این شعر میرنادرشاه آغا را همیشه میخواند:
«بدین امید تن حزینم به خاک کوی تو خاک گردد
به حشر دارم همین تمنا که از جوار تو سر برآرم»
میرفخرالدین در سالهای آخر عمرش، چند مرتبه به کشورهای اروپایی سفر کرد و در کنفرانسهای متعدد جهانی شرکت نمود و نام افغانستان را در میان جهان بلند کرد.
میرفخرالدین در نعت خوانی از شعرهای شاعران متعدد استفاده مینمود که از میان همه به حضرت مولانا ارادت خاص داشت و به معرفی مولانا به مردم افغانستان و جهان کوشش زیاد نمود که از جمله ثبت شش دفتر مثنوی مولانا در رادیوی افغانستان و اشتراک در محافلی که به مناسبت مولانا در خارج و داخل کشور برگزار میگردید. او نی نامه و یا همان هژده بیت اول مثنوی معنوی را به لهجه مختص به خود میخواند و سبک و صدایش گیرایی خاص داشت و در محافل متعدد مورد تقدیر همه قرار میگرفت. شیوه روان وی در نعت خوانی او را در میان حلقات عرفانی کشور جا داد و مشهورش ساخت.
او همیشه از تجمل و ظاهرآرایی دوری میگزید و از نشست و برخواست با صاحبان قدرت و سرمایه کنارهگیری میکرد و میگفت که من از مردم خود هستم و از مردم خود مقام یافتیم و در میان مردم خواهم ماند.
نعت میر فخرالدین آغا | مناقبت حضرت علی مرتضی
Теги
پیر بهادر جان آغاپیر طریقتطریقت و عرفان در افغانستاپیر و مریدشیخ بهادر اولیااولیای کرامحضرت امام علی علیه السلامحضرت علی کرم الله وجههمناقت حضرت علی مرتضیعلی مرتضی حیدرحیدر کراردر وصف حیدر کرارنعت شریفنعت میر فخرالدیننعت میر فخرالدین آغاحسن و حسینامام حسن و امام حسینعزا اریکربلا و امام حسینکربلا و حضرت امام علی علیه السلامMIR FAKHRUDDIN AGHANate Mir FakhruddinNate ShareefNate Farsiمیرفخردیننعتیه هایمیرفخرالدین آغا