کارل یونگ معتقد است آگاهی از مرگ میتواند به ما برای خلق یک زندگی نیتمند کمک کند – زندگیای که در خدمت حرکت روح به کمال است. یونگ درک کرد، به رغم اینکه ما مرگ را به عنوان «قطعه وحشتناکی از سبعیت» تجربه میکنیم، ناخودآگاه، مرگ را جشن میبیند. یونگ، شبی در قطار، پس از مرگ مادرش نوشت که «طی کل سفر دائما موسیقی رقص، خنده و سرور را میشنیدم، گویی که جشن عروسی برپا بود».
ظرفیتهای محدود و شرایط زندگی اینجهانی ما، رسیدن به قطعیت درباره حیات پس از مرگ را غیرممکن میکند، اما کشفی که یونگ از الگوهای اسطورهای جهانشمول انجام داد به نظریهای از کهنالگوها و واقعیت روانی فراتر از چنگ ما انجامید. از نظر یونگ، ما آن را در رؤیاها، شهودها، پیشآگاهیها، و همزمانیها میبینیم. این واقعیت روانی میتواند الهامبخش اتصال ما به بینهایتی باشد که یونگ آن را پرسش تعیینکننده زندگی میدانست. مرگ، از نظر یونگ، «کهنالگویی غنی از زندگی پنهانی است که میکوشد خود را به حیات فردی ما بیفزاید تا آن را کامل کند».
ترجمه و زیرنویس: شهاب غدیری
#کارل_یونگ #یونگ #روانشناسی #مرگ #زندگی #همپرسه
Ещё видео!