بوفِ کور
ترانهسرا: یغما گلرویی
خواننده و آهنگساز: رضا یزدانی
نوزدهِ فروردينِ سی، پاريس چشاشو بسته بود
صدايی جيغِ بوفِ كور، تو حنجرهش شكسته بود
كوچهی شامپيونه بود، آپارتمانِ سی و هفت،
همون جايی كه بوفِ كور، از توی قصه رفت كه رفت
خالقِ توپِ مُرواری، سايهشو دنبال میكنه
غربتِ اين خونهبهدوش، ترانه رو لال میكنه
يه عُمره كه دربهدره رَدِ سه قطره خون شده
سايهی اون مدتیِ مامورِ جَلبِ اون شده
تو زندگیِ آدما
دردايی هست مثلِ خوره
كه روحو توی اِنزوا
ذرّه به ذرّه میخوره
آی! بوفِ كور! آی! بوفِ كور! آی! بوفِ كورِ دربهدر
پريدنت يه حادثهس، يه اتفاقِ پَردهدَر
برهها عادت میكنَن به زوزهی ممتدِ گرگ
اما واسه تو زندگی، شده يه زندونِ بزرگ
به اين بتای لعنتی، دوباره پشتِ پا بِزن
تويی يه ناسزای ناب، تويی تبلورِ شدن
آی! آدمای بیزبون! تا كی اسيرين تو نَفَس؟
نگا كنين كه بوفِ كور جون میكنه كنجِ قَفَس...
تو زندگیِ آدما
دردايی هست مثلِ خوره
كه روحو توی انزوا
ذره به ذره میخوره
Ещё видео!