راز مخوف ترین و ترسناک ترین پرونده های جنایی ایرانی | پرونده جنایی




روزه 14 مهره ساله 1400 بود که خبره کشفه جسده یه پسره 34 ساله توو یکی از ویلاهای اجاره ایه اطرافه تهران به مامورای پلیس اعلام شد

با اعلامه این خبر به سرعت اکیپای عملیاتی و جنایی به محل اعزام شدن
پزشکه تیمه جنایی با بررسیه جسد توی همون محله حادثه اعلام کرد احتمالا این پسر با خوردن سم جونه خودشو از دست داده

اولین نفری که با جسد مواجه شده بود صاحبه ویلا بود و میگفت
دیروز ظهر من این خونرو به این پسر برای یه روز اجاره دادم
خودشم تنها برای تحویل گرفتنه خونه و کلید اومده بود
ولی امروز هرچی بهش زنگ زدم که بیام خونه رو دوباره ازش تحویل بگیرم اصلا جواب نمیداد

واسه همین اومدم جلوی دره خونه و زنگ زدم
یه ربی جلوی در بودم
هم به گوشیش زنگ میزدم هم زنگه دره خونرو
بعده چن بار که به گوشیش زنگ زدم دیدم گوشیش خاموش شد
واسه همین با کلیده یدکی که داشتم وارده خونه شدم
دیدم ماشینش هنوز توی ویلاس
بازم جلوی دره ورودیه خونه ی ویلا چن دیقه ای وایسادمو در زدم
هیچ صدایی از توی خونه نمیومد
دیگه کلید انداختمو وارده خونه شدم
به محضه اینکه در باز شد
دیدم این جوون وسطه هاله خونه افتاده
سریع رفتم بالا سرش
دیدم نفس نمیکشه
وقتی متوجه این موضوع شدمم سریع با پلیس تماس گرفتمو جریانو گفتم

بعده صحبتای این مرد که میگفت این پسر تنها بوده
فرضیه ی خودکشی قوت گرفت
ولی با این حال بازپرس دستور داد جسد به پزشکیه قانونی منتقل بشه و معایناته تکمیلی برای مشخص شدنه علته مرگش مشخص بشه
از طرفه دیگه دستوره بررسیه تمامه تماسا و پیامای خطه تلفنه این پسر هم صادر شد

ازونجایی که این ویلا و باغای اطرافم دوربینه مداربسته نداشتن
تحقیقات به بن بست خورده بود
حتی توی این ویلام هیچ اثری ازین نبود که فرده دیگه ای حضور داشته

با این حال بعده چن روز نتیجه ی بررسیه پزشکیه قانونی اعلام شد
نتیجه ی آزمایشه سم شناسیه پزشکیه قانونی نشون میداد پدرام
در اثره خوردنه مقدار خیلی زیادی سمه سیانور جونه خودشو از دست داده

همین موضوعم باعثه مشکوک شدنه بازپرس شد
چرا که تهیه این نوع سم کاره بسیار سختیه و به راحتی پیدا نمیشه

حدوده یک هفته بعد نتیجه ی استعلامه تماسا و پیامکای این پسر به دسته بازپرس رسید

بازپرسه پرونده با دیدنه متنه پیامکای پدرام شکش به یقین تبدیل شدو مطمئن شد این پسر به قتل رسیده
چرا که مشخص شد اونروز پدرام با یه دختره جوون به اسمه ساینا توی ویلا قرار داشته
موضوعیم که این قرارو مشکوک میکرد
پیامای تهدید آمیزه چن روزه گذشته ی این دختر بود که برای پدرام ارسال شده بود
برای همین دستوره بازداشته ساینا صادر شد

ولی وقتی مامورای آگاهی آدرسه خونه ی این دخترو پیدا کردنو برای دستگیریش وارده عمل شدن
مشخص شد که
ساینا درست از روزه جنایت به طرزه مرموزی ناپدید شده و خونوادشم ازش خبری ندارن

برای همین اسمو مشخصاته این دختر به عنوان متهمه تحته تعقیب توی سیستمه پلیسه آگاهی ثبت شد

5 ماهی ازین موضوع گذشت
تا اینکه خونواده ی این دختر با پلیسه آگاهی تماس گرفتنو گفتن
دخترشون بلخره بهشون زنگ زده و گفته حالش خوبه

خیلی زود این خونواده شماره ی شماره ی جدیده دخترشونو در اختیاره مامورای آگاهی قرار دادنو
مامورای آگاهی موفق شدن رده این دخترو توو یکی از محله های جنوبیه تهران بزنن

با به دست اومدنه آدرسه این دختر
خیلی زود واحدای عملیاتیه پلیسه آگاهی دست به کار شدنو
ساینا ی 29 ساله رو در حالی که یه خونه ی جدید برای خودش اجاره کرده بود دستگیر کردن

ساینا به اداره ی آگاهی منتقل شد و پشته میزه بازجویی نشست
با چنتا سواله ساده ساینا تسلیمه مامورای آگاهی شدو گفت
پدرام منو بی آبرو کرده بود باید ازش انتقام میگرفتم

حدوده دو سال و نیمه پیش بود که من برای خریده لباس رفته بودم یکی از پاساژای تهران
پدرام توو همون پاساژ افتاده بود دنباله منو به زور شمارشو بهم داد

اولش نمیخواستم بهش زنگ بزنم
ولی وقتی دیدم دوستم داره میگه به نظر پسره خوبی میومد
وسوسه شدمو بهش زنگ زدم

با اولین تماسه من
رابطه ی ما شروع شد

یواش یواش انقد رابطمون صمیمی شد که
با صدای هم میخوابیدیمو بیدار میشدیم

مدام پدرام بهم ابرازه علاقه میکردو به بهانه های مختلف برام کادو میگرفت
من این کارای پدرامو که میدیدم
هرروز مطمئن تر میشدم که خیلی دوسم داره

ولی پدرام یه ایراد داشت
من دختره سخت گیری توی ارتباطه جنسی بودم
ولی پدرام روزی نبود که اصرار نکنه که باهم رابطه داشته باشیم
من ازین رفتارش کلافه شده بودم
ولی انقد پدرام اصرار کردو قوله ازدواج داد که نرم شدم

بلخره یه روز دعوتم کرد خونشونو باهم رابطه داشتیم
بعده اینکار من افسردگی گرفته بودم
از طرفه دیگه ام درست از فردای اونروز پدرام باهام سرد شد
نه درست زنگ میزد
نه درست جوابه پیامامو میداد

همینام باعث میشد هرروز افسردگیه من بیشتر میشد
هردفعم که بهش اعتراض میکرد میگفت
نه اونطوری که تو فک میکنی نیست

بهش میگفتم من ازینکه اینکارو باهام کردیو تنهام بذاری میترسم
میترسم همه بفهمنو من بی آبرو بشم
ولی پدرام میگفت
منو تو اولو آخرش واسه همیم
الان من مشکلای کاری ...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

🔴 لینک سابسکرایب:
[ Ссылка ]

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:[ Ссылка ]
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:[ Ссылка ]
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:[ Ссылка ]
📽️خفاش شب:[ Ссылка ]
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:[ Ссылка ]

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل

свернуть