به روز مرگ من گريان مکن يار
دورد بر علاقه مندان صفحه نعت های فارسی تصوفی
دوستان عزیز این غزل زیبا پر از درد را خیلی ها دوست داشتم بار ها با خودم میشنیدم و بلاخره خواستم با چاشنی انمیشن یکجا کرده تقدی شما عارفان بکنم
جا دارد تشکری خاص کنم از دوستانم خوبم که با من در این ویدیو همکاری کردن
حاجی محمد منصور سکندری
منیر تنویر
محمد حیا برهان
به روز مرگ من گريان مکن يار
ز بعد مردنم حرمان مکن يار
در اين بازار آثارم نيابي
سراغ من ز هر دکان مکن يار
جگرخونم که رويت را نديدم
چه می پرسي؟ ز من پرسان مکن
چو باشم بین قبر تنگ و تاریک
به پیشم یاد از زندان مکن یار
به نزد تو خدا داند کم هستم
زیاده تر به من احسان مکن یار
ز امرت سر کشی گر چی ندارم
ز پا افتاده ام فرمان مکن یار
ز عشقت سوختم برباد رفتم
زیاده تر مرا ویران مکن یار
به نزد تو خدا داند کم هستم
زیاده تر به من احسان مکن یار
دو باره عشقری با یار میگفت
بروز مرگ من گریان مکن یار
دلم تنگ است غوغا میکنم یار
صدای خویش بالا میکنم یار
بیادت چشمه سار دیدی خود
روان مانند دریا میکنم یار
اگر مطلوب اشعارم ندانی
برایت شرح و معنا میکنم یار
به هر قیمت که باشد خواهش تو
دل خود با تو سودا میکنم یار
ز غم هایت به شهر آورده ام تنگ
چو مجنون رو به صحرا میکنم یار
به هر صورت که شد هنگام مردن
تو را در خویش پیدا میکنم یار
تویی از عشقری آزرده بیجا
شکایت ها به هر جا میکنم یار
فدای چشم نمناکت شوم یار
جگر خونی چرا؟ خاکت شوم یار
تور دیده دلم زیر و زبر شد
هلاک وضع غمناکت شوم یار
Ещё видео!