داستان رستم و سهراب یکی از وقایع مهم و برجستة شاهنامة فردوسی و یکی از مهمترین فرازهای زندگی قهرمان حماسی ایران، رستم است. وجود مضامینی همچون پسرکشی، مسئله هویت، عنصر قدرت و اشارة ضمنی به رابطة دو کشور ایران و توران در این داستان، آن را به یکی از یگانه ترین روایتهای شورانگیز ادب فارسی مبدل ساخته است.
در این ویدیو شما داستان رستم و سهراب را از زبان حکیم ابوالقاسم فردوسی و صدای امیر سودبخش میشنوید
قسمت دوم نبرد رستم و سهراب دو روز بعد منتشر میشود
روزی رستم هوای رفتن به شکار کرد و با رخش به سوی مرز توران رفت پس آنجا را پر از گورخر دید شاد شد و شکاری زد و آتش بیفروخت . درختی را کند و در گورخری که شکار کرده بود چون سیخی فرو برد و بر آتش گذاشت . پس از صرف غذا و نوشیدن آب خوابید . هفت هشت تن از سواران ترک رخش را دیدند و او را دنبال کردند . رخش دوتا از آنها را با لگد کوبید و سر یکی را از تن جدا کرد . پس آنها با کمند گردن او را به بند آوردند و به شهر بردند وقتی رستم برخاست و رخش را ندید غمگین شد و پیاده به سوی سمنگان رفت تا مگر نشانی از او بیابد .
چنینست رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
وقتی رستم به سمنگان رسید خبر به شاه سمنگان بردند که رستم پیاده آمده و رخش را گم کرده است . شاه سمنگان به پیشوازش رفت و به گرمی از او استقبال کرد . رستم گفت رخش را در اینجا گم کردم اگر اورا بیابی پاداشت می دهم وگرنه سر بزرگانت را خواهم برید .شاه گفت خشمگین مشو و مهمان من باش . رخش پنهان نمی ماند و ما او را پیدا می کنیم. شاه او را به کاخ برد و از او به خوبی پذیرایی کرد . وقتی شب شد و همه خوابیدند شخصی با شمعی خوشبو خرامان به بالین رستم آمد و پشت سرش ماهرویی چون خورشید تابان بود . رستم از دیدن او شگفت زده شد و از او پرسید نامت چیست ؟ و این موقع شب اینجا چه کاری داری؟ دخترک پاسخ داد : من تهمینه دختر شاه سمنگان هستم . در بین شاهزاگان کسی همتای من نیست . کسی تاکنون رخ مرا ندیده و صدایم را نشنیده است . من درباره شجاعت و جسارت تو زیاد شنیده ام و حالا تو را اینجا یافتم. اگر تو بخواهی من از آن تو هستم چون اولا شیفته تو شده ام و ثانیا می خواهم فرزندی از تو داشته باشم و سوم اینکه تمامی سمنگان را می گردم تا رخش تو را پیدا کنم . وقتی رستم زیباروی پرخردی چون او را دید از موبدی خواست تا او را از پدرش خواستگاری کند . دانشومند نزد شاه رفت و از دختر او برای رستم خواستگاری کرد . شاه سمنگان شاد شد و پذیرفت و آنها ازدواج کردند.
-------------------------------------------------------------------------
ویدیوهای پیشنهادی:
داستان زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی، خالق شاهنامه
[ Ссылка ]
لی کوآن یو، پدر سنگاپور مدرن
[ Ссылка ]
-------------------------------------------------------------------------
آدرس پادکست رخ در شبکه های اجتماعی
☑️ اینستاگرام رخ [ Ссылка ]
✅ سایت رخ [ Ссылка ]
☑️ تلگرام رخ [ Ссылка ]
✅ پادکست رخ در کست باکس [ Ссылка ]
-------------------------------------------------------------------------
Exciting Trailer by Kevin MacLeod is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 licence. [ Ссылка ]
Source: [ Ссылка ]
Artist: [ Ссылка ]
-------------------------------------------------------------
#پادکست #رخ #پادکست_فارسی #امیر_سودبخش #شاعر #شاهنامه #فردوسی #رستم #سهراب #ادبیات #بزرگان_تاریخ #داستانهای_شاهنامه #تاریخ_شاهنامه #شاهنامه_خوانی #شاهنامه_فردوسی
داستان رستم و سهراب در شاهنامه ( قسمت 1/2 )
Теги
پادکستپادکست رخرخامیر سودبخشزندگینامهبیوگرافیمشاهیرنوابغنابغهتاریختاریخ بدانیمتاثیرگذارحقایق جالبفکتگذشتهبهترین هابرترین هافلسفهجهانمستندانسان های تاثیرگذارتاریخ معاصرتاریخ جهانتاریخ ایرانشاهنامهفردوسیرستم و سهرابشاهنامه خوانیشاعر بزرگزندگینامه فردوسیحکیم ابوالقاسم فردوسیادبیات ایرانتاریخ ادبیاتشاعر پرآوازهنقالیداستان های اساطیریداستان های شاهنامهشاهنامه فردوسینبرد رستم و سهراب