داستان حضرت موسی و خضر
برای همراه شدن با چنل غار، از طریق لینک زیر سابسکرایب کنید تا بتونید همه ویدیوهارو تماشا کنید:
[ Ссылка ]
برای تماشای ویدیوی کامل درباره این موضوع و شنیدن این داستان، روی لینک زیر کلیک کنید:
[ Ссылка ]
خدا کیست؟ | Who is the God? : [ Ссылка ]
من کی ام ؟ | Who am I : [ Ссылка ]
خلقت | Creation: [ Ссылка ]
بهترین راه شناخت حقیقت چیه؟: [ Ссылка ]
ما اختیار داریم یا مجبوریم؟: [ Ссылка ]
زرتشت، مرد خدا Zoroaster: [ Ссылка ]
آیا خداوند همان انرژی است؟ | Is the God Energy?: [ Ссылка ]
داستان شیطان چه بود؟ | Iblis Devil: [ Ссылка ]
اصلاً خدا چرا آفرید؟ | Why the God created?: [ Ссылка ]
چرا انسان بت می پرستد؟ | Idol Idolatry: [ Ссылка ]
افلاطون میگفت که همه ی ما داخل یک غار نشستیم، در حالی که ما رو رو به دیوار غار زنجیر کردن، نور از پشت به ما و چیزهای مختلفی که داخل غار هستن، برخورد میکنه و ما فقط سایه های اون رو روی دیوار غار میبینیم
ما سایه هایی از حقیقت رو میبینیم، در حالی که حقیقت بیرون غاره
ما دنبال اینیم از غار خارج بشیم، اگه شما هم همین هدف رو دارین یا دلتون میخواد بدونید بیرون غار چه خبره، کانال غار رو سابسکرایب کنید و زنگوله رو فشار بدید
در این ویدیو سعی می کنیم به این سوالات پاسخ بدهیم:
موسی کیست؟
حضرت موسی کیست؟
کتاب موسی چیست؟
دین موسی چیست؟
خضر کیست؟
خضر نبی کیست؟
ارتباط موسی با خضر نبی چیست؟
داستان موسی و خضر چیست؟
چرا موسی با خضر همراه شد؟
سرنوشت موسی چه بود؟
قوم بنی اسرائیل چه کسانی بودند؟
موسی پیامبر کدام مردم بود؟
چرا موسی خضر را ملاقات کرد؟
نتیجه سفر موسی و خضر چه بود؟
آیا مقام موسی بالاتر از خضر بود؟
مقام موسی بالاتر بود یا خضر؟
خضر چه کسی بود؟
چرا خداوند موسی را همراه خضر فرستاد؟
حکمت خداوند چیست؟
موسی و خضر
هنگامی که فرعون و سربازانش در دریای نیل غرق شده و به هلاکت رسیدند، بنی‌اسرائیل به رهبری موسی نبی بعد از سال‌ها مبارزه، پیروز شدند و رهبری بنی اسرائیل به دست موسی افتاد
طبق بعضی از نقل ها، بعد از نزول تورات و سخن گفتن مستقیم خدا با موسی، موسی در ذهن خودش گفت: «خداوند هیچ‌کس را عالم‌تر از من نیافریده.» در این هنگام خداوند به جبرئیل وحی کرد موسی را دریاب که در وادی هلاکت افتاده است. پس از آن جبرئیل به سراغ موسی آمد
خداوند همان ‌دم به موسی وحی کرد:
آری دانا‌تر از تو بنده ی ما خضر است، او اکنون در تنگه ی دو دریا، در کنار سنگی عظیم است.
موسی گفت: «چگونه به حضور او برسم؟»
خداوند فرمود: «یک عدد ماهی بگیر و در میان زنبیل خود بگذار، و به سوی آن تنگه ی دو دریا برو، در هر جا که آن ماهی را گم کردی، آن عالِم در همان‌جا است.»
موسی که تشنه ی دانش‌ بود، گفت: من دست از جستجو برنمی‌دارم تا به او برسم، هرچند مدّت طولانی ای به راه خود ادامه دهم.
موسی دوست و همسفری برای خود انتخاب کرد.
همچنین موسی یک عدد ماهی در میان زنبیل گذاشت و مقداری توشه ی راه‌ برداشت و همراه همسفرش که یوشِع نام داشت به سوی تنگه دو دریا حرکت کردند
موسی و همسفرش به اشتباه از محلی که باید به آنجا میرسیدند عبور کردند، طولانی بودن راه و سختی سفر، آنها را خسته و گرسنه کرده بود، در این هنگام موسی نبی به خاطرش آمد که غذایی به همراه خود آورده‌اند، به یوشع گفت: «غذای ما را بیاور که از این سفر سخت خسته شده‌ایم.»
یوشع گفت:.
ای موسی! در راه که بودیم، به خاطر برخورد قطرات آب به سبد، ماهی راهش را به طرز شگفت‌انگیز در دریا پیش گرفت و ناپدید شد.
از آن‌جا که این موضوع به صورت نشانه‌ای برای موسی در رابطه با پیدا کردن آن دانشمند، بیان شده بود موسی نشانه را دریافت کرد و گفت: این‌ همان چیزی است که ما می‌خواستیم و به دنبال آن می‌گشتیم. در این هنگام از همان‌جا بازگشتند و به جستجوی
آن عالِم پرداختند، وقتی که به تنگه رسیدند. خضر را در آن‌جا دیدند
موسی با خضر برای اولین بار در کنار دریا ملاقات کرد
پس از احوالپرسی، موسی به او گفت:
«آیا من از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟»
خضر گفت : تو هرگز نمی‌توانی همراه من صبر و تحمّل کنی، و چگونه می‌توانی در مورد رموز و اسراری که به آن آگاهی نداری شکیبا باشی؟
موسی به خضر گفت: به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت، و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو را نخواهم کرد.
خضر گفت : پس اگر می‌خواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز سؤال نکن، تا خودم به موقع، آن را برای تو بازگو کنم.
موسی مجدّداً این تعهّد را داد که با صبر و تحمّل همراه استاد حرکت کند و به این ترتیب همراه خضر به راه افتاد
موسی و یوشع و خضر با هم به کنار دریا آمدند و در آن‌جا سوار کشتی شدند آن کشتی پر از مسافر بود، با این وجود صاحبان کشتی آن‌ها را سوار کردند. پس از آن‌که کشتی مقداری حرکت کرد، خضر برخاست و گوشه‌ای از کشتی را سوراخ کرد و آن قسمت را شکست و سپس آن قسمت شکسته شده را با پارچه و گِل محکم کرد که آب وارد کشتی نشود.
موسی وقتی این منظره نامناسب را دید که موجب میشد جان مسافران به خطر بیافتد‌، بسیار خشمگین شد و به خضر گفت: «آیا کشتی را سوراخ کردی که مسافرانش را غرق کنی، به راستی که چه کار بدی انجام دادی؟»
خضر گفت: «آیا نگفتم که تو نمی‌توانی همراه من صبر و تحمّل کنی؟!»
موسی گفت: مرا به خاطر این فراموشکاری، بازخواست نکن و بر من به خاطر این اعتراض سخت نگیر.
#Cave #cave_channel #God #human #Moses #El_Khader #موسی #خضر #غار #کانال_غار #خدا #انسان #قوم_بنی_اسرائیل #تورات #حضرت_موسی #داستان_موسی _و_خضر

свернуть